ماه: دسامبر 2011

شب که نباید این همه به درازا بکشد!

از یک جائی به آن ور تَرَش دیگر قلب شروع می کند به تیر کشیدن. درد دل تنگی، درد دوری، درد نرسیدن و مهجوری اول هایش خواستنی و عاشقانه است. بعد که زمان می گذرد رسوب می کند، ته نشین دلت می شود. می رود لای گوشت و پوستش به اصطلاح. جوریکه بگویند: تنیده در …

که حرامست مِی آنجا که نه یار است ندیم…

از من می شنوید هر از گاهی – همیشه نه ها! فوق فوقش چند سال یک بار – برای کسی که دوستتان دارد و دوستش دارید طاقچه بالا بیائید. گیر و گورتان اتوماتیک رفع می شود! نشان به آن نشان که دی شب ناامید و بی حوصله و بی طاقت وقتی با مهدی رفتیم سراغ …

فانتزی سیاسی

فکر کن یک شب سرد پائیزی – زمستانی، کز کرده ای کنار بخاری شعله ور گازی خانه تان که پیچش را تا جا داشته پیچانده ای تا هر قدر که نایش می رسد گاز بدمد در کوره ی افقی بخاری و ارتفاع شعله های آبی را که حالا بیشترشان زرد شده، بلند تر کند و …

مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد!

دوستی نادیده اما کار بلد، زحمت کشید و سر و سامانی به این جا و صفحات مرتبط داد. بین کار پیشنهاد فرمود که بیا یک کنتور برای صفحه ی اصلی نصب کنیم که بدانی آمار بازدید از صفحه ات در چه نُرمی ست و تو چه قدر دیده!! می شوی! کنتور را نصب کرد و …

رساله ی ترجیح!

من همیشه گفته ام که دو چیز در زندگی بیشتر از همه به درد یک مرد می خورد؛ اول داشتن یک جفت حیوان دست آموز و دومی داشتن یک زن که راه حل هر مشکلی را بداند. هر چند برای این سوال که کدام یک از دیگری مهم تر است، نتوانستم جواب قاطعی پیدا کنم …

غنیمت ِ دَم

آذر که از نیمه بگذرد دل تنگی پایان پائیز چنگ می اندازد در بغض آدمی که پائیز دوست است. فکر کوچه پس کوچه های پائیزی آکنده از خزان هزار رنگ که برف اندود خواهند شد و طی فرایند ناخوشایند ِ تلاقی با گِل و لای، یخ خواهند زد و تو بجای لذت از قدم زدن …

زنده تران

زنده گی جریان دارد! و در جریان بودنش خواستنی است. اما خیلی ها بی آن که بخواهند از گردونه ی زنده گی پرت می شوند… روزی هزار هزار آدم که سر دست می گیریمشان و پرت شدنشان را که مرگ می نامیم، به عزا می نشینیم! اما من آدم هائی را سراغ دارم که سال …