ماه: مارس 2013

آدم‌های خوب شهر/ ۱۵

جوانِ خوش صدای قاری قرآن را که مأمور است هرشب بعد از نماز، یک صفحه از کتاب کریم را به ترتیل قرائت کند، کشید کنار و سپرد: «از ام‌روز تا بیست روزِ بعد که فاطمیه تمام شود، بعد از قرائت و قبل از این‌که مجلسِ مختصرِ هر شب را تمام کنی، بگو؛ ثوابِ قرائت ام‌شب …

باران

باران بزرگ‌ترین و به‌ترین نعمت بهار است. وقتی که رگ‌بار آن روی زمینِ مُرده شلاقِ بیداری می‌نوازد و زمینِ افسرده را به تماشای رُستن و شکفتن و سر از خاک برآوردن می‌برد. باران تجلی بهار و نمادِ زنده شدن دیگر باره است؛ آن سان که فرمود: وَ اللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحیا بِهِ الأَر‌ضَ …

عَنِ النَباءِ العَظیم!

عید که می‌شود و هوا که نو می‌شود، روزها و آدم‌ها انگار تازه می‌شوند. انگار روح برگشته باشد به کالبد بی‌جانِ جسمی که از ضربه‌ی تازیانه‌ی مرگ، سست و سرد شده باشد و حالا به یُمنِ تپش دوباره‌ی قلب و جریان دوباره‌ی زندگی در رگ حیات، گرم شده و خون دویده زیر پوستش. عید که …

و به یقین، این وعده‌ای انجام شدنی است…

“دشمن صهیونیستی” در قواره‌ای نیست که مقابل ملت ایران به چشم بیاید! سردمداران اسرائیل گاهی تهدید می‌کنند، اما می‌دانند؛ اگر غلطی بکنند، جمهوری اسلامی “تل آویو” و “حیفا” را با “خاک” یکسان خواهد کرد!!! حضرت آقا. دیدار اول فروردینِ سالِ نو. حرم امام رضا علیه‌آلاف‌التحیه‌والثناء + – – – پی‌نوشت: به مدد حق و یقین …

عیدانه

از اولین و آخرین نوروزی که سال تحویل را همه‌ی خانواده‌ی کوچکش دور هم بودند سی سال گذشته است. سی سالِ پر از اتفاقاتِ ریز و درشت که درشت‌ترین و ماندگارترین اتفاقش نبودنِ مردی بود که وقتی بعدِ سال تحویل بند پوتین‌هایش را سفت کرد که برود، دخترکش هفت روز بیش‌تر نداشت. و دست روزگار، …

به نام خدائی که روز را نوروز کرد!

سال کجا در به‌ترین “احسنِ تقویم” نو می‌شد الا در جوار سنگِ سفیدِ آسمانیِ مزار تو که نام بزرگ و بلندت روی آن به نشان افتخارِ سترگی که آفریده‌ای و هنوز تا همیشه جاریست، حک شده و عید کجا مبارک‌تر است الا در هم‌نشینی با تو… با تو و تا تو هستی؛ بهشت با من …

وقت آن شد؛ که به گل حکمِ شکفتن بدهی!

چشم‌ها پرسش بی‌پاسخ حیرانی‌ها دست‌ها تشنه‌ی تقسیم فراوانی‌ها ^ با گُلِ زخم سر راه تو آذین بستیم داغ‌های دل ما، جای چراغانی‌ها ^ حالیا دست کریم تو برای دل ما سرپناهی‌ست در این بی‌سر و سامانی‌ها ^ وقت آن شد که به گل حکمِ شکفتن بدهی ای سرانگشت تو آغاز گل افشانی‌ها ^ فصل تقسیم …

صراط الذین انعمت علیهم

می‌اندیشم به فرصت نوئی که خدا با تحویل سال نو تحویل‌ همه‌مان می‌دهد و شرم تمام وجودم را می‌گیرد که در روز حساب، جواب این‌همه سال و این‌همه فرصت را به چه عذر تقصیری باید پس بدهم؟! فکر می‌کنم به رحمتِ بی‌منتهای خداوندی که اگر نمی‌بود و اگر روز نو نمی‌شد و سال در چرخش …

و ایاک نستعین!

برخلاف اکثرِ قریب به اتفاق ایرانیان که ام‌روز و فردا و هفته‌ی بعد را در خماری تعطیل و خواب تا لنگِ ظهر طی خواهند کرد، من و هم‌کاران که شغل خدمت به ملت را برگزیده‌ایم، مشغول به کاریم و حجم کار اگر اغراق نباشد، چهار برابر ایام سابق است. تلاقی آخرین روزهای سال کهنه با …