ماه: مارس 2015

زیارت ظریف

ظریف را دیدم. سحری بعد از فریضه‌ی صبح در لابه‌لای متراکم جمعیتی که بامدادان به زیارت مولایشان امیرمومنان آمده بودند. با کت و شلوارِ گرانِ دیپلوماتی و پیراهنِ یک‌سفیدِ مارک‌دارش. دست گذاشته بود روی یکی از ستون‌های ضلع غربی ضریح و داشت عین ابر بهار اشک می‌ریخت؛ مرد همیشه نیش تا بناگوش بازِ دولتِ تدبیر …

آن عیش مدام

عِراق اربعین با عِراق روزها و ماه‌های دیگر زمین تا آسمان توفیر دارد. مردمش، کوچه و بازارش و حتا مسیر مستقیم نجف به کربلایش. درست که وصل بعد از مشقت و هجران دل‌چسب‌تر و خواستنی‌تر است اما، زیارت پائین پای ارباب و بوسه بر آستان ملائک پاس‌بان سیدالشهداء در سیف و شتاء و در گرما …