حسینیه

یـــــــا حسیــــــــن

آن شراب طاهر که شنیده ای بهشتیان را می خورانند ، میکده اش کربلاست و ساقی اش حسین علیه السلام است و خراباتیانش این مستانند که اینچنین بی سر و دست و پا افتاده اند. حسین(ع) از دست یار می نوشد و ما از دست حسین

شمیم ماه خون ، ماه هلال یک شبه زینب

یاران شتاب کنید!قافله در راه است.می گو یند گناهکاران را نمی پذیرند!آری گناهکاران را در این قافله راهی نیست…اما؛پشیمانان را می پذیرند. آدم -علیه السلام- نیز دراین قافله ملازم رکاب حسین است،که او سر سلسله خیل پشیمانان است . و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده …

این حسین است و خدائی می کند

آورده اند- چه می دانیم؟ شاید هم افسانه باشد- که در روزگاران قدیم پادشاهی با چند تن از ملازمانش راه گم کرده و اسیر گرمای بیابان و دست درگریبان تشنگی و گرسنگی شدند تا از یمن حادثه در چادر بادیه نشینی نزول کردند. زن چادرنشین از مال دنیا تنها بزی داشت و شوهری بیابانگرد. شیر …

خط خون

درختان را دوست می دارم که به احترام تو قیام کرده‌اند؛ و آب را که مِهر مادر توست خون تو شرف را سرخ‌گون کرده است؛ شفق آئینه‌دار نجابتت و فلق معراجی که تو در آن نماز صبح شهادت گذاردی. شمشیری که بر گلوی تو آمد هر چیز و همه چیز را در کائنات به دو …

شعبانیه …

معبود من! موهبت گسستن از همه و پیوستن به خود را به من ببخش و دیدگان جان های ما را با فروغ نگاهی که به تو می افکنند، روشنی بخش تا آنگاه که دیدگان جان ها پرده های نور را بردرند و به سرچشمه عظمت بار یابند و جان هایمان به شکوه قدس تو درآویزند. …

بیاد اولین سفر کربلا

صدای کربلا بوسعت تاریخ است و کار با یک یالیتنی کنت معکم ختم نمی شود… اگر مرد میدان صداقتی تو نیز نیک بنگر که تو را نیز با مرگ انسی اینگونه هست یا خیر! اگر هست که هیج، تو نیز از قبله داران دایره طوافی و اگر نه ، دیگر بجای آنکه با دل زیارت …

مرکز آسمان

بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال، هیچ از خود پرسیده‌ای که چرا اینان خود را «راهیان کربلا» نامیده‌اند، با این همه شیدایی و اشتیاق که هنوز قافله سال شصت و یکم هجری قمری به بیابان کربلا نرسیده است. مگر آنان سر مبارک امام عشق را بر فراز نیزه ندیده‌اند؟ مگر شفق …

گفتاری از معلم شهید>>بی‌حسین، شراب و نماز یکی است

…خواهران، برادران! اکنون شهیدان مرده‌اند، و ما مرده‌ها زنده هستیم. شهیدان سخنشان را گفتند، و ما کرها مخاطبشان هستیم، آنها که گستاخی آن‌ را داشتند که ـ وقتی نمی‌توانستند زنده بمانند ـ مرگ را انتخاب کنند، رفتند، و ما بی‌شرمان ماندیم، صدها سال است که مانده‌ایم. و جا دارد که دنیا بر ما بخندد که …