ماه: ژوئن 2016

تزکیه

سه نفر بودیم. همراهِ هم و مسافرِ پرایدی که عین صاحبش، سن و سالی از او گذشته بود. راننده‌ی پیرسالِ تاکسی، زیر ظل تابش آفتاب ظهرگاهیِ تهران، کله‌اش داغ کرده بود که داشت لغو و لیچار بار همه می‌کرد. می‌گفت گروهبانی بوده که به خاطر تمرد و توهین و… چند سالی رفته زیر تیغ و …