ماه: جولای 2012

خانه‌ای روی آب؛روایتی از روزمره‌های یک مدیر روزمره

آب زده‌بود از زیر دیواره‌های غربی خانه‌ها و بعد عبور از پی و کف، از زیر دیوارهای شرقی کوچه آمده‌بود بیرون. یعنی آب رفته‌بود زیر خانه‌ها و عین قنات، لقیم باز کرده‌بود برای خودش و کل محوطه‌ی مشتمل بر سی چهل خانه، روی آب بود. محوطه‌ای که تا چند سال قبل باغ دل‌گشائی بود و …

داد ندار!؛ روایت سیل در روزمره‌های یک مدیر روزمره

فهمیدم توی بحرانی‌ترین لحظه‌های یک پدیده‌ی غیرمترفبه به‌مانند بارن بحرانی‌ای که شب دهم تیرماه‌مان را ساخت و زار و زندگی خیلی ها را برد زیر آب کسی برنده است که دادش بلندتر باشد و هوچی‌گری‌اش گیرا‌تر و مظلوم‌نمائی‌اش عینی‌تر است. و اگر داد نداشتی و بی‌داد نکردی، تخلیه‌ی آب از زیر زمینِ تا سقف آب‌گرفته‌ات …