داهی نه خبر؟

حب الوطن – روایت دیگری از روزمره های یک مدیر روزمره

زن سراسیمه خودش را انداخت تو. انگار کسی دنبالش کرده باشد یا که پیغام مهم و فوری و فوتی ای داشته باشد که درنگ در انتقال آن به قیمت جان نیمی از مردم شهر تمام می شود. با چشم های نگران و مضطرب، همان دم در، شروع کرد به گلایه از این که وضع بهداشتی …

روزمرّه های یک مدیر روزمرّه

یاد بگیر؛ امتیاز دادن به مردم، خاصه آن ها که از روز بی چاره گی می خواهند دورت بزنند و حتی خیال می کنند تو نمی فهمی! و نمی بینی!؛ کم آوردن نیست. یادت باشد امام شهیدت حضرت حسین بن علی علیهما سلام فرمود: نیاز مردم به تو، رحمت خداست. از رحمت خدا خسته مشو! …

روزمرّه های یک مدیر روزمرّه

برای کشف ریشه ی مشکلات به ظاهر لا ینحل و گشودن گره های کوری که در حیطه ی کاری ات پیش می آید نیاز به هیچ معجزه و تجربه ای نیست. کافیست بروی داخل مشکل و با مردمی که طرف ماجرایند و مظلوم می نمایانند هم رده شوی تا با تو حرف بزنند. همین حرف …

باران بحرانی! فصلی دیگر از روزمره های یک مدیر روزمره!

اگر دلی بود و اهل دلی، می گفت باران مظان استجابت است و زیر باران، بی چتر، رو به آسمان، به تر است شب باشد یا نصف شب!، برو و دست هایت را به پهنای باران باز کن و صلوات بفرست و دلت را رو به آسمان بگشا. که اثرها دارد… اما این روزها در …

آن مرد تبر دارد!

سال هاست یقین کرده ام بتی نخواهد شکست! حتی اگر همه ی مردم از شهر بیرون رفته باشند. ما، گرگ های باران دیده شده ایم. آن قدر سرد و گرم چشیده که بت هایمان را هم با خود ببریم. هر جا که باشد. هر چند ابراهیمی در شهر نمانده باشد… و مگر نه این که …

وقتی جنگ! تمام شد…

جنگ تمام شده بود. چند نفر سطل رنگ به دست، داشتند از دیوار سینما بهمن می‌رفتند بالا. روی دیوار نوشته بود: «ما بر ظالم می‌تازیم و از مظلوم حمایت می‌کنیم.» دیوار را رنگ کردند و جایش نوشتند: «ما شریک غم همه مظلومان تاریخ هستیم». از اینجــا

باران واژه بعیدی شده این روزها…

نوشته بود: چهلم پدر، جنگ تمام شده بود همه جا امن و امان همه چیز سر جایش برگشت جز پدر من، جز پدر شما، جز پدر خیلی های دیگر… و نوشتمش: و اتممناها بعشر! حالا نمی دانم شب عیدی چرا دلم هوای باران کرده؟ شاید بقول ایشان: باران واژه بعیدی شده این روزها… روزهای پاییزی …

مرج البحرین یلتقیان

روز آخر سال است و رسم این است که بهاریه بنویسیم. اما در نه چندان دور دست ها برادران بحرینی مان بجای سین ِ هفت سین، شین ِ شلیک ِ مستقیم را سر سفره ی سال نو شان می گذارند. و این چکامه ایست از دوستی در دور دست ها: ” کار کار خودتان است …

نو روز

صادق آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به حقیقت نورروز همان روزی ست که پیامبر(ص) در غدیر خم برای علی (ع) از مردم عهد گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند… و آن همان روزی است که خدای تعالی رسول(ص) را به سوی وادی جن روانه کرد و از آن …

مدیریت سوخت آرزوها

شماره گان بنزین مصرفی ام حساب و کتاب دارد. آنقدر که تا یومنا هذا لیتری از بنزین ۴۰۰ و ۷۰۰ تومانی در حلق باکم نشده و تا انتهای تعطیلات نیز نخواهد شد. یعنی من هنوز بنزین های ۱۰۰ تومانی ام را داشته ام و کیفوری متعاقب هر بار بنزین زدن یارانه ای را. الغرض دی …