بایگانی برچسب: سفر کربلا

ناگهان پرده برانداخته‌ای؟

زنگ زده بود به مادرم که تلفن مرا بگیرد ازش. مادرم بنده خدا، عادت دارد به این تلفن‌ها و روشش این است که به تماس گیرنده بگوید که «می‌گویم پسرم با شما تماس بگیرد» و شماره‌ی طرف را یادداشت کند و برایم بفرستد که «زنگ بزن ببین چکارت دارد؟» صاحب شماره، عاقله زنی بود که …

یک حرف از هزاران

بدعادت شده بودیم. انگار که مقدر این بود که همیشه آب در کوزه و آفتاب در باجه (پنجره) باشد و هربار و هر کِی که خواستیم گیوه ور بکشیم تا لب مرز و پاسپورت مُهر کنیم به خروج و چند ساعت بعدش کربلا باشیم؛ به همین راحتی! کرونا که آمد، خیلی عادت‌های عادی را به …

بنام نامیِ سر؛ بسمه‌تعالی، پدر!

آخرین سالی که برایت سالگرد گرفتیم و هنوز بگیر و ببندِ کرونائی، دنیا را چهار قفله نکرده بود، پیش اربابت، اربابم، ارباب‌مان در کربلا بودم؛ ۲۲ فروردین سال ۹۸٫ همان سالی که عیدهای اولِ شعبان را پیش سیدالشهدا جشن گرفتیم و گوشی برده بودم داخل حرم تا هرقدر که دلم می‌خواهد از شوق و شکوه …

محکم کاری

از کربلا که برگشتیم، نوبتی هم که بود، نوبتِ اصلان و رفقا و رقبایش برای شرکت در مزایده‌ای که برای بار دوم آگهی بود و باز، بند همان بود و بساط همان و آن سی و چند رقیب دوباره به صف شده بودند برای زمین زدنِ اصلان و باز پاکت روی پاکت انباشته شده بود …

راهش از کربلا می‌گذرد؟

هرکسی بخواهد در مزایده‌ای دولتی شرکت کند، باید مبلغ مختصری را به عنوان سپرده در وجه سازمان برگزار کننده مزایده واریز کند و این سپرده تا روز اعلام نتیجه مزایده در حساب سازمان می‌ماند و بعد از معلوم شدن برنده، بازندگان یکان یکان می‌آیند برای استرداد مبلغی که سپرده‌اند در حساب سازمان رسوب کند. فردای …

آن آش دهان‌سوز

زیارت اربعین سال ۹۵، سفر خاصی بود. خارج از موضوع است اگر بخواهم از لطف ویژه امام شهید که آن‌سال ما را به آن نواخت و جای خوب و غذای مطلوب و حمام آب گرمِ بدون صف و نوبت قسمت‌مان کرد و اهلش می‌دانند این‌ها که شمردم در محشر کبرای اربعین چه ویژگی‌هائی محسوب می‌شوند …

گربه‌ی دم حجله

یک هفته مانده به اربعین سال ۹۵، وقتی دو سه ماه بود فشارها به تیم جدید مدیریت شهری جواب داده بود و از مقام منیع معاونت فرهنگی شهرداری برکنار و در کسوت معاونِ معاون خدمات شهری، اتاقی به‌م داده بودند در طبقه دوم ساختمان خدمات با یک میز تحریر و یک دست صندلی و میز …

دوستی کِی آخر آمد؟ دوست‌داران را چه شد؟

فروردین پارسال، مدیر یکی از دفترهای زیارتی زنگ زد که یک کاروان دارم برای اعیاد شعبانیه. حالش را داری ببری‌شان؟ نیکی بود و جای پرسیدنش نبود! فقط این را پرسیدم که جای خالی داری تو گروه یا تا بلغت الحلقومِ کاروان را پر کرده‌ای؟ که از شانس، سه تا جای خالی داشت و قضا را …

سفر مبارک… ظفر مبارک…

رفیقِ همکاری داریم که ۱۲ سال پیش وقتی استخدام شدم، یک‌راست فرستادندم زیر دست او و نگو در تمام ماه‌هائی که شاد و خرم از صبح تا ظهر می‌گفتیم و می‌خندیدیم و کار! راه می‌انداختیم، دارد زاغ سیاه چوب می‌زند و سبک سنگین می‌کند و می‌آزمایدم به انواع سنگ محک‌ها که آیا یکی مثل خودشانم …

بی‌قراری کنید تا برسید!

امروز که ۲۶ روز گذشته از ماه مبارک باشد، سرازیریِ اتمامِ شماره‌ها تا رسیدن عید دارد به نهایت سرعتش نزدیک می‌شود و مردمان – چه آن‌ها که روزه می‌دارند و بیش‌تر از روزه‌دارها، روزه‌خوارها- منتظرالعید و منتظرالحلولِ ماهِ نو اند. یک پای ثابت دعاهای ماه مبارک، خواستن توفیق حج در سال‌جاریست. و نه فقط برای …