اینکه در «مثل شبِ دهمی» حسین علیه السلام راز برملا کند و بهشت را بنمایاند … اینکه سکینه ی دل خواهرش باشد … اینکه بهشت را بنمایاند … اینکه رب النوع اشک، تا سحرگاهان اشک بریزد و با یاران مثل صدای بهم خوردن بال زنبورها در گراگرد کندو، آرام و بی صدا با محبوب راز …
دلم لک زده برای گوشه ی دنجی هیئتی که کسی نشناسدت و کسی کاری به کارت نداشته باشد و تو باشی و خودت و یک بغل صفا از خزانه ی غیب حسین و بعد سر فرصت و از سر طیبت بنشینی و یک دل سیر گریه کنی … دلم یک بغل گریه می خواهد. یک …
در عالم رازی هست که جز به بهای خون فاش نمی شود! و تو ان راز سر به مُهری که هر که را عیانش کرده ای – پاک – باخته است. آی آقای پاک بازان عالم ؛ پاکم کنم و خاکم کن! یا علی مددی …
آی آقائی که آب در حسرت لبهایش گرفتار حسرتی ابدیست، من – ما – هنوز گرفتار جهالت ازلی مانیم. می سوزیم. ما از تو و علم سرخی که برافراشته ای، تو را می خواهیم. ما گرفتار توئیم … حلوا به کسی دِه که محبت نچشیده ست!
نوشته بود: پای نامه صد و چهل هزار امضا بود. نوشته بودند:« بشتاب، ما چشم به راه تو هستیم.». نوشته بودند:« ما با تو هستیم و صد هزار شمشیر با ماست». نوشته بودند:« برای آمدنت آماده ایم و دیگر با والیان شهر نماز نمی خوانیم». نوشته بودند:« میوه ها رسیده و باغها سبز شده. منتظرت …
باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بى نفح صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا …
… گفتم: مامان یه گندی زدم، دعا کن درست شه! گفت: برو پشتبوم! – پشت بوم؟ – برو رو به قبله وایسا، به امام حسین سلام کن، بگو : وقتی بچه بودم تو کوچه فوتبال بازی میکردیم. شیشه همسایه رو که میشکوندیم؛ بابام میرفت هم عذرخواهی میکرد و هم شیشه رو میداد عوض کنن. همیشه …
قافله رفت و مانده ام یوغ هوس بگردنم کی شود ای خدا که من راهی این سفر شوم … گوش کن… این بانگ جرس اشتران کاروان حسین -علیه السلام – است ،در امتداد شاهراه تاریخی آزادی و آزادگی ، که اینبار نیز تو را می خواند. که اینبار نیز تو را می خواهد … که …
… سلام بر آن کسی که میکائیل در گهواره با او تکلّم مینمود، سلام بر آن کسی که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسی که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام بر آن کسی که خونش به ظلم ریخته شد، سلام بر آنکه با خونِ زخمهایش شست و شو داده شد، سلام بر …
چه باید گفت؟ جنگ در کربلا درگیر است و این سوی و آن سوی ، مردمانی هستند در سرزمینهایی دور و دورتر که هیچ پیوندی آنان را به کربلا و جنگ اتصال نمی دهد. آنجا بر کرانه فرات ، در دهکده عَقر… دورتر در کوفه ، درمکه، مدینه، شام، یمن … زنگبار، روم، ایران، هندوستان …