استاد تاریخمان میگفت «ما ایرانیها در طول و عرض تاریخ، همیشه کارهای بزرگی کردهایم بدون آنکه حواسمان باشد، کارنامهای از خودمان به جا بگذاریم» و این حرفِ راستِ استادم یعنی که جای خالی روایت و روایتنویسی در تاریخ بدجوری دارد به چشم میآید. غرض، نشر جامجم از وقتی مدیر جدید به خود دید، به روایت …
آخرین سالی که برایت سالگرد گرفتیم و هنوز بگیر و ببندِ کرونائی، دنیا را چهار قفله نکرده بود، پیش اربابت، اربابم، اربابمان در کربلا بودم؛ ۲۲ فروردین سال ۹۸٫ همان سالی که عیدهای اولِ شعبان را پیش سیدالشهدا جشن گرفتیم و گوشی برده بودم داخل حرم تا هرقدر که دلم میخواهد از شوق و شکوه …
روزهای منتهی به انقلاب است. شاهچیها چند خانه را شناسائی کردهاند که مال جوانهای انقلابی است و شبی نیست که با سنگ و چوب و چماق و تهدید و عربده، ترس را به جان زن و بچهی ساکن در آن خانهها نیاندازند. این سمت ماجرا که بچههای جوان و نوجوان انقلابیاند، نقشه ریختهاند برای انفجار …
علی روز ملی شدن صنعت نفت به دنیا آمد. روز ۲۹ اسفندِ سالِ ۹۵٫ لابد اگر تولدش شصت و چند سال زودتر اتفاق میافتاد و همزمان میشد با هیجانات اسفند سال ۲۹ خورشیدی که مردم قیام کرده بودند برای ملی کردن تولید و توزیع و فروش نفت، بهش میگفتند عَلی مِلّی! یا در محاورات ما …
کاهن معبد جینجا را که امیرکبیر به دی ماهی گذشت، پرده از چهرهاش برداشت را همین دیروز تمام کردم. برده بودمش سالن پائین سازمان و در فرصت مختصری که هر صبح تا وقت سرو صبحانه داریم، فال فال میخواندمش. امیرکبیر که نشری قدیمیست و به ادعایِ قریب به حقیقت، بزرگترین ناشر فارسی زبان، مدتیست که …
دارم به میانسالی پهلو میزنم و با اینهمه، هنوز بعضی مناسبات و رفتارها را نمیفهمم. کدام رفتار و مناسبات؟ عرض میکنم؛ عصری زنگ زدند از بیمارستانِ محل بستری بیماران کرونائی که «احمد پسر محمود به نام خانوادگی رحیمفر متولد ۱۳۱۴ در اثر ابتلا به کرونا، ریق رحمت را سر کشیده است و ماشین جنازهبَر بفرستید …
سال اولی که حج آمدم و ایام به روز عرفه رسید، یکی از مدیران باسابقهی حج شهرمان مدیر بخشی از عملیات حج در مکه بود و بخاطر مسئولیتی که داشت نتوانسته بود احرام حج ببندد در چادرهای عرفات آمد سر بهمان بزند و حال و احوال کند و از کم و کسریها بپرسد که حین …
حج، پدیدهایست شیرین و سخت. شیرین از باب اینکه هر سویش را که نگاه کنی خدا را خواهی دید و خواهی یافت و سخت از این رو که سفر دارد و مشقت دارد و تغییر آب و هوا دارد و دوری طولانی مدت از شهر و فرهنگ و خانواده دارد و در محلی اتفاق میافتد …
مرحوم جلال آلاحمد که خلد برین و برزخ بهشتی برایش مسکن و مأوا باشد در قصهای که بنام زیارت نوشت و نشر داد، دم به دقیقه از زبان آن زائر عوامِ پیرسال بجای قسم و آیه میگوید: «به آن قفلی که خواهم بوسید… .» این بوسیدنِ قفلِ درِ زیارتگاه، مثل امضائی بود که بوسندهاش با …
سید اولاد پیغمبر بود و میگفت سابق بر این، از آن مذهبیهای سفت و سختی بوده که هیچ رقم از عقائدش کوتاه نمیآمده… . از نسل آن دههی شصتیهای متعصب که حاضر بودند سر اعتقادشان سه ساعت تمام سر پا بایستند و بحث کنند و تا پرچم سفید طرف مقابلشان به نشانهی تسلیم بالا نرود، …