دو سه روز بعد از چاپ کتاب «بیبابا» در بهمن ۴۰۱ و به مناسبت روز پدر، مهدی قزلی خواست که برای برنامه «روایت بابا»ی خانه شعر و ادبیات ایران، روایتی از «فقدان پدر» ارائه کنم و به خاطر زلزلههای پیدرپی خوی و مسئولیتی که در میدان مدیریت بحران داشتم، نشد که بروم تهران و در …
پدربزرگم نجار بود. آسم هم داشت و نگفته معلوم است که شغل و بیماریش در دو سوی متفاوت و متعارض، روبروی هم ایستاده بودند و نه آغام خدابیامرز رضا به دل از کار کندن میداد و نه بیماری دست از سرش برمیداشت و خدابیامرز تا نفسش به دنیا بود، کجدار و مریز با بیماریش مچ …
فکر کنید میخواهید برای کسی که کور مادرزادی است و هیچ تصوری از اشیاء و الوان و ترکیب رنگها ندارد، فرق بین رنگ صورتی و گلبهی را توضیح دهید؛ طوریکه حالیش شود و از قضا مشکلِ آن فلکزدهی نابینا الا و لابد از مسیر فهمِ فرقِ این دو رنگ میگذرد و لاغیر. حکایت ما بیخواهرهاست. …
جمعه بعد از ظهرست. خلوتترین زمان ممکن برای کسی که هفت روز هفته و ۲۴ ساعت شبانهروز تلفنش یا زنگ میزند و یا زنگ میخورد. خاموشی زنگ تلفن، با تماس امام جمعه به هم میریزد. معمول این است که برای کارها و هماهنگیها، از دفترش زنگ میزنند و اینکه در این ساعت خلوتی، امام جمعه …
استاد تاریخمان میگفت «ما ایرانیها در طول و عرض تاریخ، همیشه کارهای بزرگی کردهایم بدون آنکه حواسمان باشد، کارنامهای از خودمان به جا بگذاریم» و این حرفِ راستِ استادم یعنی که جای خالی روایت و روایتنویسی در تاریخ بدجوری دارد به چشم میآید. غرض، نشر جامجم از وقتی مدیر جدید به خود دید، به روایت …
آخرین سالی که برایت سالگرد گرفتیم و هنوز بگیر و ببندِ کرونائی، دنیا را چهار قفله نکرده بود، پیش اربابت، اربابم، اربابمان در کربلا بودم؛ ۲۲ فروردین سال ۹۸٫ همان سالی که عیدهای اولِ شعبان را پیش سیدالشهدا جشن گرفتیم و گوشی برده بودم داخل حرم تا هرقدر که دلم میخواهد از شوق و شکوه …
روزهای منتهی به انقلاب است. شاهچیها چند خانه را شناسائی کردهاند که مال جوانهای انقلابی است و شبی نیست که با سنگ و چوب و چماق و تهدید و عربده، ترس را به جان زن و بچهی ساکن در آن خانهها نیاندازند. این سمت ماجرا که بچههای جوان و نوجوان انقلابیاند، نقشه ریختهاند برای انفجار …
علی روز ملی شدن صنعت نفت به دنیا آمد. روز ۲۹ اسفندِ سالِ ۹۵٫ لابد اگر تولدش شصت و چند سال زودتر اتفاق میافتاد و همزمان میشد با هیجانات اسفند سال ۲۹ خورشیدی که مردم قیام کرده بودند برای ملی کردن تولید و توزیع و فروش نفت، بهش میگفتند عَلی مِلّی! یا در محاورات ما …
کاهن معبد جینجا را که امیرکبیر به دی ماهی گذشت، پرده از چهرهاش برداشت را همین دیروز تمام کردم. برده بودمش سالن پائین سازمان و در فرصت مختصری که هر صبح تا وقت سرو صبحانه داریم، فال فال میخواندمش. امیرکبیر که نشری قدیمیست و به ادعایِ قریب به حقیقت، بزرگترین ناشر فارسی زبان، مدتیست که …
دارم به میانسالی پهلو میزنم و با اینهمه، هنوز بعضی مناسبات و رفتارها را نمیفهمم. کدام رفتار و مناسبات؟ عرض میکنم؛ عصری زنگ زدند از بیمارستانِ محل بستری بیماران کرونائی که «احمد پسر محمود به نام خانوادگی رحیمفر متولد ۱۳۱۴ در اثر ابتلا به کرونا، ریق رحمت را سر کشیده است و ماشین جنازهبَر بفرستید …