از یار آشنا سخن آشنا

از بین این همه آدم که پیام کوتاه تبریک نوشتند و فرستاندند و یا پیام های تبریکی که برایشان رسیده بود را فوروارد کردند و یا تماس تبریک گرفتند و یا دیدیم هم را و تبریکات معمول را بلغور کردیم! تماس حاج اسماعیل عیدم را مبارک کرد…
شیر ِ پیری که رفیق تـــو بود و حالا که تـــــو نیستی، هر عید به عوض تو مرا در آغوش می گیرد و عید مبارکی می گوید…
این وسط سهم من از هر عید ِ بی تـــو، داغیست که با دیدار دوستانت و جای خالی تو بین آن ها تازه تر می شود…
بقول خواجه:
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید

راستی!
چــــــــرا نیستی تو؟

دیدگاه‌ها

پاسخ دادن به مصطفا حسن زاده لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *