حاج محمدعلی

حاج محمد علی زائر پیرسالی بود با چهره‌ای نورانی که نشان سجده‌های طولانی در پیشانی‌اش جا خوش کرده‌بود و دائم‌الذکر و دائم‌التسبیح همیشه لبش به استغفار می‌چرخید و تسبیح شاه مقصود خوش دست و انگشتری‌های عقیق و فیروزه‌ایش از او حاجی دل‌بری ساخته‌بود که آدم دوست داشت بایستد و هی نگاهش کند و نگاهش کند و نگاهش کند…
نمی‌دانستم اهل مرند است. نمی‌دانستم تنها پسرش شهید شده. نمی‌دانستم پیرمرد خوش‌روئی که چند باری باهم هم‌سفره شده‌بودیم مریض احوال است و ناخوشی‌اش را بروز نمی‌دهد. نمی‌دانستم این چند روزی که هی چشمم دنبالش می‌گردد و نمی‌بینمش منتقل شده به مستشفی ایرانی در شارع عبدالله خیاط و آن چند نوبتی که زائر بردم به مستشفی و رفتم به عیادتشان بروم روی ماهش را ببوسم…


نمی‌دانستم…
خبر را ام‌روز صبح سر میز صبحانه شنیدم.
پیرسال‌تر از آن بود که در ازدحام این چند روزه برود اعمال مکه‌اش را ادا کند.
دی‌شب رفته بوده برای ادای مناسک و حوالی سحر وقتی برگشته برای استراحت، بی‌آن‌که ناخوشی‌اش عود کند و علامت خاصی بروز دهد، بعد صلاه صبح دراز کشیده و دیگر بیدار نشده. به همین سادگی!
در جمعه‌ای که شب عید است و درست چند ساعت بعد فراغت از حج…
خدایش به حرمت حرم و به حق خونی که از رگ‌های پسر شهیدش به زمین ریخته، حاج محمدعلی را غریق رحمتش کند و او را در جوار برزگان آرمیده در قبرستان ابوطالب مکه مکرمه آرمید، به آرامشی ابدی عطا کند.
آمین.

دیدگاه‌ها

  1. ه.همون

    باسلام لطفاً یه عکسی هم ازروی ماه خودت رابزن
    که هرروز جای خالی شما درحاجی بابا دوستانتان رادلتنگ کرده البته عکس جدید نه بایات.
    ناگفته نماند که چربی کبد آقاهادی (همون پسرشهید) قوس صعودی راطی میکند و رفته به ۳ ودرضیافت های آتی حتماً ۴میشه….

  2. سسسسسسس

    اره دیگه این همه عکس
    حسرت ده گالدیخ بیر دنه اوز گوزل عکسینی سالیپ بوردا گوییاسان

  3. ماری

    سلام . در وبگردی ها اینجا رو پیدا کردم. مطالبتون جالب و خوندنی بود. چند تاییش رو خوندم. با اجازه در حریم دل لینک شدین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.