در حاشیه‌ی سفرها

بودنت باورم داد
می‌شود بعدِ این‌همه اتفاق ریز و درشت
به زنده‌گی و جریانِ سیالِ بودن
امیدوار بود… .
غرض این‌که؛
ما را به سخت جانیِ خود، این گمان نبود!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.