ناگه‌آن پرده برانداخته‌ای، یعنی چه؟!

سهمِ ما از قدر تو
محبتی‌ست که از مژه‌هامان می‌تراود وقتی نام تو بیاید.
ما را کجا به حریمِ سترِ عفافِ ملکوت راه هست؟
ما کجا راز از سرِّ مستور هستی گشودن دانیم؟
ما کِی به درک لِیله‌ی قدر تو و قدر گران‌سنگ تو دست توانیم برد؟
هم‌این که با آن‌همه جلال و جبروت – که فرمود: لها جلالٌ لیسَ فوقها جلال – اذن فرموده‌ای هواخواهِ نامِ قشنگت باشیم و تا اسمِ مبارکت می‌آید دل‌مان به شور آید و شیدایت شویم؛ ما را بس…
هم‌این که قنوتِ هر شب‌مان صلوات بر تو و پدر و شوهر و حسن و حسینت باشد ما را بس.
هم‌این که مادرمانی ما را بس.
هم‌این که مادرانه هوای‌مان را داری ما را بس.
هم‌این که خدا خیرِ کثیرش را از روزنه‌ی کوثرانه‌ی تو در جانِ جهان ریخت؛ ما را بس…
الهم صل علی فاطمه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.