ما رمیت اذ رمیت…

این جمعه که بروم پای صندوقِ رأی، هفدهمین باری‌ست که مُهر انتخابات می‌خورد به صفحه‌ی یکی مانده به آخر ِ سجلی‌ام.
در این چندین و چند سال و در این چندین و چند باری که رفته‌ام برای شرکت در هم‌راهیِ سیاسی با آرمانِ انقلابی که سهمی از آن دارم، هیچ بار نیاندیشیده‌ام که نام کسی را بنویسم روی تعرفه‌ی رأی که؛ رأیم هدر نشود و هیچ بار راه حقیقت را فدای هم‌رنگی با جماعت نکرده‌ام و هر بار به قصد قربت و به قصد پاس‌داری از انقلابی بوده که پدرم و پدران آسمانی‌مان نهالش را در بهمن ۵۷ غرس کردند و در هشت سال جنگ، خون به پایش ریختند.
الغرض، انتخابات برای من، عرصه‌ایست برای تجدید عهد با آرمانی ناب که در افق طلوع مردی را منتظر است که می‌آید و بساط دوز و دغل و ظلم و نفاق را برمی‌چیند.
من این جمعه و در پس ره‌برم، رأی به کسی خواهم داد که مدافع اسلامِ ناب و گفتمانِ انقلاب و امام باشد و مقاومت، ویژگیِ برجسته‌اش باشد و سر سازش نداشته باشد.
با گامی استوار و یقینی تمام و دلی پر امید، روی برگه‌ی رأیم خواهم نوشت:
انقلاب
امام
خون شهید
دکتر سعید…

دیدگاه‌ها

  1. مریم

    در آخرین لحظه یعنی همون پای صندوق نظرم عوض شد .یه جیغ بنفش کشیدمو به دکتر روحانی رأی نوشتم .تا الان خوشحالم که رآی من هدر نرفته:D

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.