یک از سهی ماه میهمانی گذشت و غفلت همچنان با ماست.
غفلتی که ما را گرفته، حسرتِ درکِ حضور را که سهل است، داغِ خواندن یک نمازِ صبحِ با حواس جمع را به دل خیلیهامان گذاشته… و دلهامان را چنان کرده که یکهو وسط حمد و سوره میبینی رفتهای تا ناکجاترین آبادی و برگشتهای، بیآنکه متوجهِ “ایاک نعبد”ی شوی که روزی ده بار بیشتر تکرارش میکنی…
فراغت رمضان، نظر مساعد آسمان و اجابت و نزدیکی انسانِ عاصی به صاحبِ کریمِ فیض و احسان، صافیترین آب طهوریست که نازل شده تا زنگار غفلت از دل را بشوید.
دو سوم از روزهای میهمانی باقیست. به سوی خدا برویم… .
دیدگاهها
التماس دعا در این شبها
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد