سی و سه سال گذشت. از سکونت دائمیات در بهشتی که در آن تا ابد خوش میگذرد بهت.
و من این را میدانم!
و من حساب هر چیزی را که نداشته باشم، حساب روزهای بیهم بودنمان را خوب یاد میماند. حسابِ آن بهارِ که با تو آمد و بی تو رفت و تا ابد حسرت دیدار تو با بهار زنده میشود و در بیست و دومین روز از نوروزش، نو میشود… .
پدر آسمانیام!
باز امسال که بیست و دو روز از فروردین گذشت، یکی به عددهای در حال افزایش سالهای بی تو افزون شد و من یک سال از آن آخرین وعده که در آغوشم کشیدهای دورتر.
و حسرتم تا همیشه برای حتا یک بار تلاقی نگاهم با نگاه گرم و مهربانی که داشتی و شنیدن صدای مهربانترت در دلم خواهد ماند تا روزی که خدا مقدر کرده است.
پدر آسمانیآم!
سی و سه سال عیش مدام در بهشت مبارکت باشد.
از آن بالا که نشستهای، هوای مرا – هوای ما را – داشته باش.
همین.
– – –
۹۴.۱.۲۲ +
۹۳.۱.۲۲ +
۹۲.۱.۲۲ +
۹۱.۱.۲۲ +
۹۰.۱.۲۲ +
۸۹.۱.۲۲ +
۸۸.۱.۲۲ +
۸۷.۱.۲۲ +
۸۶.۱.۲۲ +
۸۵.۱.۲۲ +
۸۴.۱.۲۲ +

دیدگاهها
خدای مهربان بر درجات شهید بزرگوار و ملکوتی ، علی شرفخانلو و همه شهیدان گلگون کفن کربلای ایران ، بیافزاید و ما را با این عزیزان به حق پیوسته محشور فرماید انشاءالله