عراقیها مسلمانان ساده دلی هستند. ساده دلی و ساده فهمیِ دین، خیلی جاها گره از کار آدم میگشاید. اصلا اساس دینِ خدا هم بر سادگی و سهل گیری است.
بین پرانتز و مثالاً عرض میکنم که نمونه این ادعا داستان گاو بنی اسرائیل است و اگر بنی اسرائیل همان اولِ کار که وحی رسید برای یافتن قاتل، گاوی را سر ببُرید، گاوی معمولی را سر میبریدند و از جزئیات و خلقیات و مختصات گاوی که دستور به ذبحش آمده بود نمیپرسیدند، خیلی راحتتر و کمهزینهتر و زودتر به نتیجه میرسیدند و هر قدر پرسیدند یافتنِ گاو مدنظر دشوارتر و دشوارتر شد و شد آنچه که شد. (داستانش را در سوره بقره از آیه ۶۷ تا ۷۳ بخوانید) غرض اینکه؛ دین خدا را هر قدر بشکافی و در آن ریزتر شوی و سختش کنی، عمل به دستورهائی که خواهد رسید سختتر و به انجام رساندن وظیفه دشوارتر خواهد شد. بگذریم.
همان نوبتی که در سفر عتبات اخیر، بعد خبر فوت ابالزوجه، در حرم امیرالمومنین علیهالسلام، به نیابت آن تازه درگذشته، مشغول زیارت بودم و ایستاده بودم جائی بین ضلع و درب خروجی شمالی ضریح، عربی آمد دشداشه پوش و میانسال و خزید زیر بغل خادم چوبِ پَر به دستی که روی صندلی مانندی در کنج درب خروجیِ مضجع شریف ایستاده بود به تاراندن ازدحامات و گشودن راه و نظم و نَسَق بخشیدن به زیارت زائران و آستینش را بالا زد که آرنج و کتفم درد میکند و چوبِ پَرَت را بزن به قصد شفا به بال و پرم و خادم از همان بالای آن نیمچه صندلی دستِ درد دارِ زائر عربِ دشداشه پوشیده را گرفت در دستش و چوپ پر را میزد به زیر و زِبَر کتف و آرنج او و به هر ضربه، آیه میخواند «قَالَ مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیم!؟ قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّهٍ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیم» (چه کسى این استخوانها را که چنین پوسیده است زندگى مىبخشد؟ همان کسى که نخستینبار آن را پدید آورد و اوست که به هر [گونه] آفرینشى داناست.) و تکرار میکرد و با هر ضربه و با هر تکرارِ آیه، انگار قسمتی از درد از جان مرد عربِ ساده دل میرفت… . به همین سادگی… .
انگار آن دو را خدا داشت پیش چشم امام، به رخ منِ سختگیر و جزء بین میکشید و یادم میداد که منِ خدا بلدم، دردهای بزرگتر از این را به ذکرهائی سادهتر از این شفا دهم! تو فقط کمی راحت بگیر موضوع را!؛ «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْر» (خدا برای شما آسانی میخواهد… .)