منی که قرارست تا ایست گاه ِ آخر این قطار را باشم، به تر است بجای شمردن ایستگاه ها و تشویش از ندانستن شمار توقف گاه های طی شده و پیش ِ رو، شماره ی صفحات کتاب قطور دم دستم را بپایم و نگران از این باشم که قطار به سرانجام ِ راهش برسد و من به سرانجام ِ کتابم نه!
دیدگاهها
سلام بر حسین
و ملامت کشیم و خوش باشیم…
راستی تو سایت کلوب وضعیتت هنوز مجرد مونده .
«می بینم که با واسطه از بزرگی روح دوباره نوشتی …»
ای قدیم کیشی
ای ززز ذذذ