حسینیه

دعای روز بیست‌وهفتم ماه مبارک رمضان

الهی؛ به‌زعم عاطل و عقل ناقص من تداوم دامنه‌ی لرزه‌ها و پس‌لرزه‌هائی که این چند روزه، یک سرش در اهر و ورزقان است و سر دیگر تکانهای خفیفش در شهر ما یعنی این‌که مائی که بنده‌ایم و باید هر از گاهی تلنگری بخوریم و به خود آئیم و متوجه پیرامون شویم، هنوز به خود نامده‌ایم …

دعای مکرر روز بیست‌وسوم ماه مبارک رمضان

الهی؛ گفته‌ای و شنیده‌ایم افضل اعمال لیالی قدر، زیارت سید شهیدان است. یعنی به‌ترین تقدیر در جوار قُرب حسین علیه‌السلام است که مقدر می‌شود. یعنی هم‌جواری با حسین ولو به قدر یک شب قدر، افضل از هزار ماه است. یعنی حسین هنوز و هر جا و همیشه، شاه‌راه ورودی به مقام قرُب توست. یعنی در …

دعای روز هشتم ماه مبارک رمضان

الهی؛ قَسمَت می‌دهیم به حرمت سیدالشهدائی که با چند خط دردِ دل و عرضِ حال و یک نیمه شب دل‌مشغولی، آدمی را میهمان ناب‌ترین زیارت‌هایش می‌کند و خلعت کربلایش می‌پوشاند و چشمه‌ی فیضی می‌جوشاند، آن‌سان که اُفتد و دانیم دل‌های مشتاق‌مان را از کبریای عظمت وصال آستان مَلَک پاس‌بانش محروم مدار و ما را به …

دعای روز ششم ماه مبارک رمضان

الهی؛ به حرمت روزهای بلند رمضان و حرمت لب‌های خشک از گرمای روزهای داغ و حرمت جگر ِ سوخته‌ی روزه‌دارانت از تحمل عطش ما را قربانی و فدائی و راهی ِ لب تشنه‌ای کن که در جوار آب، بی‌آب و عطش‌ناک و با لب‌ و کام چون چوب خشکیده به سویت پر گشود و چون …

بوی بهشت می‌وزد از کربلای تو…

پای راستش قبلتر از خودش به بهشت بازشده و جایش یک ساق پای راست ِ مصنوعی روئیده. روی پای عاریتی نمی‌تواند بایستد و خم و راست شود و لاجرم وقت ادای فریضه، می‌نشیند و پروتزش که مثل فلش جهت نمائی دراز به دراز سمت قبله را نشانه رفته در می‌آورد و به نماز می‌ایستد. با …

ما را به تو سـِرّی‌ست که کس محرم آن نیست…

روی کاشی‌های آبی حرم، مقابل باب شرقی که می‌رسی، به خط کوفی زیبائی نوشته: “باب الشهداء” و بالای آن، روی تابلوئی پرنور به خط نستعلیقِ زیباتری، سید ِ شهیدان به دلرباترین سلام، چنین خطاب شده که: « السلام علیک یا ابا الشهداء » تا مثل منی ذوق کند که “خون خدا” پدر “شهیدان” است و …

ما بت‌پرست کعبه‌ی عشقیم، یاحسینـــــــــ

ارباب جان! وقتش رسیده‌است،که سلمان‌مان کنی مجذوب چند آیه‌ی قرآن مان کنی ” ما بت‌پرست کعبه‌ی عشقیم، یاحسین قرآن ز نی بخوان که مسلمان‌مان کنی ” ما ذهن‌مان به درک مقامت نمی رسد ای کاش مور ِ مُلکِ سلیمان‌مان کنی ”

روشن جهان ز نور جمال محمّد است

پیرمرد، دیگر آن (آ میر ولی الله) بیست سی سال قبل نیست که یک تنه کل مجالس و هیئات شهر را به فیض اکمل می رساند. پیرتر شده. دیگر حتی پژوی معروفش را ندارد که با آن این جا و آن جا می رفت و کل شهر او را با ۵۰۴ معروفش می شناختند… چشم …