حسینیه

مجلس تنهائی

مجلس سوم: اِنَّ اللهَ شاءَ اَن یَراکَ قَتیلا… چون حسین بن علی بر عَقَبه ی بطن بالا رفت، اصحاب ِ خود را گفت « من خود را کشته می بینم. » گفتند « چگونه یا اباعبد الله » گفت « خوابی دیدم. » گفتند « چه بود؟ » گفت « دیدم سگانی مرا می دریدند …

مجلس تنهائی

مجلس دوم: حکایت منزل ها علی بن حسین گفت: با حسین خارج شدیم. و در هیچ منزلی فرود نیامد و کوچ نکرد، مگر از یحیی ابن زکریا یاد کرد. روزی گفت:« از پستی دنیا نزدِ خداست که سر ِ یحیی را نزد ِ زناکاری از زناکاران ِ بنی اسرائیل هدیه بردند. » کتابِ آه صفحه …

مجلس تنهائی

مجلس اول: با خدا بیعت کنید! ابن عباس گفت: حسین را در خواب دیدم: بر درِ خانه ی کعبه، پیش از آن که متوجه به عراق گردد، دستِ جبرئیل در دستِ او بود و جبرئیل فریاد می زد «بیائید و با خدای – تعالی – بیعت کنید.» کتابِ آه صفحه ی یکصد و نهم. پی …

خط خون

یا ذبیح الله؛ تو اسماعیل گزیده ی زمانه ای و رویای به حقیقت پیوسته ابراهیم. کربلا میقات توست و محرم میعاد عشق؛ تو نخستین کس که ایام حج را به چهل روز کشاندی «واتممناها بعشر» آه که در حسرت فهم این نکته خواهم سوخت که حج نیمه تمام را در استلام حجر وانهادی و با …

رفیقم، خواب زیاد می دید آن روزها

رفیقم خواب دیده بود در یک صحرای دراندشت، کنار هزار هزار نفر آدم دیگر به کسی که نمی دیدیمش اقتدا کرده ایم و نماز می خوانیم. به م نگفته بود خوابش را. فقط یک صبح زود – صبح خیلی زود – از راه رسیده بود و در برابر خمیازه های سحرگاهی ام پرسیده بود: میائی …

خواب شیرین است چون تو را بنمایاند …

آی یوسف خوش نام ما که خوش خوشانت می شود وقتی که خوش می روی بر بام ما! هی راه به راه به خواب و خیالم می آئی که چه؟ دم به ساعت آن دروازه ی بزرگ بهشت را نشانم می دهی که چه؟ اصلا چرا هربار که من می خواهم تو را یادم برود، …

عقل سرخ

حالا هزاری هم کتاب دور و برم جمع کنم که مثلا آمادگی قبل سفر داشته باشم … هزاری هم تاریخ و تحلیل عاشورا بلد!!! باشم …! قریب به محال است بفهمم این که گفت: کربلا حرم حق است و جز اهل حقیقت را در حرم حق راه نیست… یعنی چه؟! می گویم؛ اصلن من چه …

به خانه بر می گردیم.

هزار و سیصد و شصت و نه سال از افشای سِر، بر بالای نِی گذشته است. از هزار و سیصد و شصت و نه سال پیش تا الان، سر مبارک امام بر بالا بلندای نِی، مثال آن مصباح هدایت و فانوس ِ « راه » نمای کشتی بلا زده ی جان ها و جهان هاست …