خ؛ مثل باران!

مگر خدا رحمی کند و با بارانی که فرو می‌باردمان، زهر این روزهای آخر را بگیرد.
این‌جا شهری‌ست که مردمانش بیش از گرایش به شایسته‌گی و لیاقت، مشتاقِ پیروزیِ ایل و تبار و به رخ کشاندنِ قوه‌ی اجتماعِ ایل و قبیله‌اند…
و خدا شهر را با بارانی که بارید
با بارانی که باراند
از لهیب شعله‌های این جنگ زرگری کمی آسوده کرد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *