والعاقبهُ للمتقین

وقتی در اتمسفر جمهوری اسلامی، کاری بر عهده‌ات می‌گذارند یا کاری بر عهده می‌گیری، یعنی حاصل خون هزاران شهید تقدیم تو شده و تو باید قبلِ هر ملاحظه‌ای، ملاحظه‌ی خون‌هائی را بکنی که ریخته شدند تا اساس مُلک و ملت نریزد و شکستند تا غیرت و غرورمان نشکند.
هربار وقتی جنگ دیده‌ها و شهید دیده‌ها و خون شهید بر سر و رو و لباس و دست و بالشان چکیده‌ها، در مصدر اجرا قرار می‌گیرند فکر می‌کنم، برکتی که در سرخی خون شهید بود و قطره‌ای از آن، وقتِ جان دادن در آغوش رفیق جامانده‌اش چکید، می‌تواند و باید که رفیقِ جامانده را از شر دنیا و ما فیها حفظ کند و می‌تواند که حفظ کند و باید که حفظ کند.
الغرض، برای دوستِ صمیمیِ شهیدمان که خواسته ردای خدمت به ملت را از نو و در شکلی دیگر به تن کند، به حرمت برکت خون یاران شهیدی که در آغوشش جان سپرده‌اند، آرزوی روسفیدی در یوم حشر و وقت دیدارِ دوستان پرکشیده‌اش دارم. وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین. +

دیدگاه‌ها

  1. بی نام

    عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
    که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
    من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش
    هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *