خانمِ سیاستِ خارجی اتحادیهی اروپائی، شال و کلاه کرد و از فرنگ آمد تا متحیر و انگشت به دهانِ آئینهکاریهای وزارت خارجه شود و بعد -بیآنکه کسی خبردار! شود- برود به سفارت اتریش در نیاوران و با اصحاب فتنه نشست مشترک برگزار کند و مادر آن وبلاگ نویس فوت شده در زندان را سخت در آغوش بفشارد و به ایران، در ایران! بابت نقض حقوقِ مسلّمی که بهائیها و همجنسبازها در اشائه ی مرامشان دارند تذکر دهد و نصف جهانِ اصفهان را دید بزند و گز بخورد و روسری از سر به در آورد و برود پی کارش…
حالا آقای سیاست خارجی ما و کمیسیون مربوطه در مجلس و دبیرخانه ی شورای عالی امنیت ملی و ایضا سازمان انرژی اتمی و مسئول تشریفات و برنامههای نهاد رئاستِ جمهوری و القصه تمام مردانِ سیاسی ایران که با کتی جان در تهران عکس مشترک گرفتهاند و دل دادهاند و احیانا قلوه ستاندهاند، توضیح بفرمایند که؛ دستآورد سفر کتی خانم به تهران، آن هم سر سیاه زمستونی و در اوج ترافیکِ خانه تکانی دمِ عید چه بود؟