تجربه‌ای نو

حضور در بین مخاطبان و آن‌ها که تو را فقط از روی اسمی که روی کتاب‌هایت نوشته شده می‌شناختند، تجربه‌ی شیرینی بود.
خاصه آن هم‌سر جان‌بازِ اعصاب و روانِ شیمیائی که ردِ رنج طولانیِ سال‌ها پرستاری در خطوط عمیق پیشانی‌اش و چشم‌های خسته‌اش پیدا بود و گله داشت که چرا به زندگیِ شهدای زنده نمی‌پردازم… .
الغرضا از دوستانِ روایت فتح که امکان دیدار رخ به رخ با مخاطبان را مهیا کرده بودند و مرا میهمان لحظه‌های زیبائی از نمایشگاهِ بیست و هشتم کردند، متشکرم!

دیدگاه‌ها

  1. سعید

    بسم الله
    سلام
    خدا قوت
    بیشتر از حضورتان در قاب سیما، از رویت قاب صورتتان خوشحال شدم.
    در پناه حق

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.