اختلاف در مسائل نظری یکی از بدیهیات است. از اول تاریخ بشر که آدمی با پدیدههای طبیعی مواجه شده، موضوع را با عینک خودش و از جائی که خودش ایستاده و با فهم و شعوری که دارد دیده و نظر داده و بر آن پای فشرده است.
به مرور با پیشرفت علم و اختراع اسباب و آلاتی که به محاسبه و فهم کمک میکردند، شعاع دائرهی این اختلافها کمتر و کمتر شده و امروزِ روز در خیلی از موارد این نظر و زاویهی علم است که حکم میکند نه رای و شیوه و فهمِ مردم.
نجوم و مفاهیم مربوط به آن، مثل کسوف و خسوف و استهلال، مثال خوبی است از غلبهی علم بر فهم و حدس بشری. امروز، به مدد علم ریاضیات و عدسیهای قدرتمند اسباب و آلات رصد، میشود طلوع و غروب و حلول هر ماه قمری را تا سیصد چهارصد سال آینده هم با دقت ثانیه محاسبه کرد و خندهدار است که در جغرافیائی کوچک مانند غرب آسیا، امروز در عربستان و افغانستان دهم ذی حجه و عیدقربان باشد و در ایران، نهمش.
و میدانیم که منجمان جوان ایرانی، برج به برج، ماه را رصد میکنند و مو لای درز محاسبات نجومیشان نمیرود و شخصا یکیشان را که قضا را دکترای اخترفیزیک داشت و رصدخانهای در خرمآباد، در سفر یکی دو ماه قبل به آنجا از نزدیک دیدم و در فقرهی همین اختلاف افقها با هم همکلام شدیم.
مسالهی رویت هلال ماه، به قدری مهم و حساس است که آیهی صریح و مستقل راجع بهش در قرآن داریم و از قضا، در ذیل آیه به این اشاره شده که هلال، راهنمای مردم و حج است؛ «یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ ۖ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَج» مسالهای که حکام سعودی و مفتیهای ریش دراز وهابی، معلوم نیست با چه مبنائی محاسبهاش میکنند و مبنای رویت هلالشان چیست؟
