ستاره‌ای که به مرکز پیوست

عاشقی ما، چرخیدن بر مداری است بیضی به مرکزیت تو؛ سالهای دوری- لحظه های نزدیکی
نایی اگر مانده تا پایی به رفتن ادامه دهد، ته مانده‌ی همان دقایق دیدارهای روبرو است.
ایستاده‌ای و تمام سیاره‌ها طوافت می‌کنند. سرت شلوغ است. کهکشان است مثلا!‌
بزرگترها نزدیکترند. ما خرده سیاره‌ها افتاده‌ایم به مدارهای آخر. تا کی بشود که چشمک‌مان از آن دور دورها چشمت را بگیرد، دست‌های جاذبه‌ات را باز کنی تا من پیله‌ی مدار را بشکنم. ستاره‌ای دنباله‌دار بشوم؛ گریزان به آغوشت. مسیر روشن وصال! و بعد، مزه‌ی یکی شدن…
کهکشانی که یک سیاره خلوت‌تر شده؛ ستاره‌ای که به مرکز پیوست
از این جا . نیز اینجا

دیدگاه‌ها

  1. حامد کاظم زاده خوئی

    سلام. خوش به حالتون لااقل یک سیاره در مدار آخر هستید!! و میشه روی حتی روی سوسوی روشناییتان حساب باز کرد!
    ما چی که حتی یک شهاب سنگ هم نیستیم تا یک آن هم روشنایی داشته باشیم.
    بارانی باشید

  2. حامد کاظم زاده خوئی

    جلسه نقد وبلاگ گروه بارانی ها روز یکشنبه ٢٠ مرداد ماه ساعت ۵ الی ٧ بعد از ظهر در فرهنگسرای دانشجو واقع درپارک شفق یوسف آباد برگزار می شود.
    از تمامی دوستان و علاقمندان دعوت می شود در این جلسه حضور بهم رسانند.

بخش دیدگاه‌ها بسته شده است.