یادداشت‌های جنگی ۱۹

جنگی که دوازده روز به ما تحمیل و با خفتِ صهیونی متوقف شد، جهانی بود. چه آن‌که سیستم تدارکات و تامین و امنیت و جاسوسیِ کل اردوی ناتو از شرقی‌ترین کشور عضوش بگیر تا گنده‌شان که ایالات متحده باشد در غربی‌ترین جغرافیای ناتو، آشکار و پنهان پشت صهاینه صف بسته بودند به قتال ایران بزرگ و هرچه بیش‌تر از «واقعه» فاصله بگیریم، حجم بزرگیِ پیروزی و دفاعِ مقدس و تمام قدمان معلوم خواهد شد و این‌ها همه به کنار، حاشیه‌های پساجنگ و مهم‌تر از هر چیزی، پیوست‌های رسانه‌ای که در طرفین دعوا ساخته شد، کم از خود جنگ، سخت و موثر نبودند.

ابتکار وحی گونه‌ای که محمود کریمی در بازخوانی ترانه‌ی «ای ایران» کرد و تیری که صاف به هدف زد، کم از موشک‌های نقطه‌زنی نبودند که بچه‌های سپاه به طرز نقطه‌زن، کوبیدند در ملاج صهاینه و «سرود» چنان بُرّنده که در وسط جنگ به چشم فرمانده آمد و شبی که دست بر قضا نوبت محمود بود که بیاید در بیت بخواند برای امام شهید و فرمانده تصمیم گرفته بود از فیض منبر و روضه‌ی ماتم جدش در حسینیه امام خمینی حضورا بهره ببرد، از مداح خواست که «ای ایران بخواند» و عیش‌مان کامل شد که آن شب، هم فرمانده را دیدیم و هم «ای ایران» شنیدیم و چه ترکیبی بهتر از این؟ و آن شب، چه عاشورائی شد در تاریخ ایران!

و می‌گویم؛ جنگ‌مان جهانی است و ما نه فقط با اسرائیل و ناتو و آمریکا که با جبهه‌ی عناد و ضلالت و گمراهی می‌جنگیم و میدان نه فقط معرکه‌ی جنگ سختِ با سلاح‌های نوپدید که در صفحات مجازی و افکار عمومی هم گسترده است. شاید حتا گسترده‌تر از بخشی که با باروت و گلوله و موشک و بمب، سر و کار دارد… .

اصلا همین ترکیبِ حضورِ فرماندهِ از جنگ برگشته، در جلسه روضه و خوانده شدن «ای ایران» که آن شب در ایران و جبهه مقاومت عین توپ صدا کرد و دلِ زن و مرد و خرد و کلان را قرص‌تر و مصمم‌تر کرد برای ادامه‌ی جهاد، در آن سوی آب و در بین کشورهای عضو یا در حال عضویت در «پیمان صلح ابراهیم[۱]» طور دیگری جلوه کرده است.

دیدم در یکی از صفحات خبری عرب زبان که تیتر زده بود «(یا ایران) به جای (یا حسین)» و زیرش تحلیل کرده بود که «سبک جدیدِ خامنه‌ای، مداحی را در جمهوری اسلامی به خدمت جنگ گرفته است و مردم در ایران بیش‌تر به فکر جنگ و حماسه‌اند تا برگزاری آئین‌های شهادت امام»

و عجبا عجبا عجبا از این جماعتِ «اهل سنت و جماعت!» که اولا بعد از هزار و چهارصد سال، دلسوز آئین‌های شیعه شده‌اند و دوم این‌که، این جماعت، دین‌شان دینِ تسبیح و سجاده است از اسلام فقط نماز و روزه‌اش را بلدند و آیات جهاد و شهادت در قرآن بر این‌ها هیچ صدقی ندارد و انگار نه انگار که پیامبر اکرم، حکومت تشکیل داده و جنگ کرده و در جنگ رجز خوانده و مهم‌تر؛ امت ساخته و مملکت اسلام را قوام داده و این دو نکته به کنار، عبرت سوم و مهم‌ترش این‌که؛ ما ذکر مصائب اهل بیت علیهم‌السلام می‌کنیم و برای امام شهیدمان هر سال در ده روز اول محرم و ایام اربعین و بعد از آن در مجالس هفتگی، هی یادواره می‌گیریم که «شرف و غیرت و ظلم‌ستیزی و زیربار زور نرفتن را مشق کنیم» و مکتب‌مان ما را طوری بار آورده که بفهمیم، هر درختی در خاکش جان می‌گیرد و شاخ و برگ می‌دهد و «درختِ ایمانِ» ما در «خاک ایران» ریشه زده و بار داده و «ایرانِ ما» سرزمینی است که برای یکان یکانِ ایرانی‌ها «حرم» است! و ما ایرانی‌ها، «جنگ و حماسه» را در هیئت عزاداری از «اهل بیت» آموخته‌ایم و در جغرافیای تمدنیِ ما «امت» و «ملت» نه دو مفهوم که یک معنی و تجلی دارند.

و آخر این‌که

خاک پاشیدن‌های این‌چنین به خورشیدِ درخشانِ پیروزی ایران، اگر از سرسپردگی به اردوی ناتو نباشد و از اثر دلارپاشی‌های ناتوی فرهنگی برنخواسته باشد، از عقده و کینه و حسادتی‌ست که عرب‌های ناتوان در عرض اندام جلوی سگ هار عبرانی، از فردای «جنگ شش روزه[۲]» تا به امروز و شاید تا آخر عمر کمی که از اسرائیل مانده، داشته و دارند.


[۱]  پیمان صلحی که به ابتکار ترامپ بین کشورهای عربی و اسرائیل شکل گرفته است و نام نفاق‌آلودش یعنی که مسلمان‌های زاده از نسل «اسماعیل» و یهودی‌های متولد شده از نسل «اسحاق» در اصل برادر و فرزندان «ابراهیم» و معنی ندارد این‌همه دعوا و جنگ بین دو برادر!

[۲]  جنگ شش‌روزه ۱۹۶۷ نبردی بود که از ۵ ژوئن تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی مصر، سوریه و اردن و عراق رخ داده و با پیروزی مطلق اسرائیل به پایان رسید. این نبرد نقطه اوج بحرانی بود که از تاریخ ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن ۱۹۶۷ به درازا انجامید و در آن اسرائیل با شکست ارتش چند کشور عربی قسمتی از خاک آن‌ها را تصرف کرد.

این جنگ با حمله هوایی ناگهانی اسرائیل به پایگاه‌های هوایی مصر در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ آغاز شد و اسرائیل طی ۶ روز موفق شد تا نوار غزه و صحرای سینا را از کنترل مصر، شرق اورشلیم و کرانه باختری رود اردن را از کنترل اردن و بلندی‌های جولان را از کنترل سوریه خارج کند. کشورهای عربی همچون عراق، عربستان سعودی، تونس، سودان، مراکش، الجزایر، لیبی و کویت نیز به اسرائیل اعلام جنگ داده و با اعزام نیروهای کمکی به یاری اردن، مصر و سوریه شتافتند.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *