شبِ واقعه

وقتی دست خدا را بستند
و پهلوی ناموس خدا شکافت
وقتی حرمت حریم خانه ی وحی ِ خدا لگدمال آن شل چپ دست شد
و گل یاس ِ سپید به زردی گرائید
وقتی ماه ِ صورت کبود، رخ از آفتاب نهان می کرد
و شیر خدا چاره از دست داده بود
وقتی آسمان از شدت درد نیل گون شد
و چراغ بیت الاحزان خاموش…
در دل سیاهی شب
وقتی حرامیان خواب بودند
پیکری نحیف
که امانت بزرگ رسول بود
روی دستان علی سوی محمد برگشت…
و حیدر ِ صف دَر ِ روزهای زرم
سر به زیر و پر ز شرم
ندیه می خواند که:
یا رسول الله!
لقد اِستَرجَعتُک الامانه…

دیدگاه‌ها

  1. فدائی رهبر

    بسم الله
    سؤال اولدی یانا درگاهی ، هانسیسزدا رضایت وار / رضیت بالقضائک کلمه سین خیرالنساء یازدی/صدا گلدی قاپون یانسا، قابورقاندا گرک سینسین / دوباره راضیم هر درده خاتون جزا یازدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.