آمد خبر که میرسد، از کوچههایی سبز
یک مرد ساده بیکرانه، مقتدایی سبز
مردی مقدس یادگار سالهای سرخ
باران تباری آسمانی با ردایی سبز
مردی که با ما از گل و خورشید خواهد گفت
مردی که میخواند بر امان از خدایی سبز
خشکیده لبهای غزل تاب و توانی نیست
تا در گلوهامان برویاند صدایی سبز
ایکاش برگردد ببارد بر غزلهامان
آیا اجابت میشود در ربنایی سبز؟
نزدیک شد وقت اجابت، میرسد موعود
در کوچهها پیچیده عطر آشنایی movafagh bashid az avalesh ya ali ta akharesh ali yaretun
ya ali
دیدگاهها
سلام/برای ما که هنوز هم غروب جمعه ها گریه میکنیم، امید برای آمدنش هست/ ان شا الله
آمد خبر که میرسد، از کوچههایی سبز
یک مرد ساده بیکرانه، مقتدایی سبز
مردی مقدس یادگار سالهای سرخ
باران تباری آسمانی با ردایی سبز
مردی که با ما از گل و خورشید خواهد گفت
مردی که میخواند بر امان از خدایی سبز
خشکیده لبهای غزل تاب و توانی نیست
تا در گلوهامان برویاند صدایی سبز
ایکاش برگردد ببارد بر غزلهامان
آیا اجابت میشود در ربنایی سبز؟
نزدیک شد وقت اجابت، میرسد موعود
در کوچهها پیچیده عطر آشنایی movafagh bashid az avalesh ya ali ta akharesh ali yaretun
ya ali