آیه

دنای خاطره‌ها

در اثنای انتخابات سال ۹۸ من و مرحومِ لایموت و عزیزی دیگر سه تائی باید چندین و چند بار می‌رفتیم بخشداری فیرورق برای جلسات هیئت نظارت بر انتخابات. ماشین سازمان -دنا- در اختیار من بود و قانون تکلیف داشت که اموال اداری، در اختیار انتتخابات باشند و برای همین، رفت و آمدهامان به فیرورق با …

یادداشت‌های جنگی ۲۰

جنگ تمام شده است؟ دشمنِ شدیدِ صهیونی، بی‌خیال ایرانِ ما شده است؟ شیربچه‌های ایرانی حیدر کرار، از سگ هارِ زنجیر پاره کرده‌ی زخم خورده، غافلند؟ ما آدم‌های عادیِ کفِ کوچه و بازار، صورتِ مساله را پاک کنیم و دشمن را نبینیم و دعا کنیم که «سایه جنگ» دور و دیر شود و دشمنِ تا بن …

یادداشت‌های جنگی ۱۷

تا به امروز که دارم این چند خط را می‌نویسم، سه قطره خون از شهیدستان «خوی» ریخته پای درخت دفاع مقدسی که در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی در سر تا سر خاک ایرانِ بزرگ‌مان غرس شد. سومین شهیدمان سربازی بود روستازاده که به خدمت سربازی رفته بود به «زندان اوین» و در یورش صهاینه به …

یادداشت‌های جنگی ۱۶

ما سال‌های سال است که آموخته‌ایم پشت سر امام بایستیم. از همان روزی که یادمان دادند برای صحت نماز جماعت باید یک گام – و نه بیشتر- از امام عقب‌تر قامت ببندیم و منتظر حرکت و اشاره‌ی امام باشیم برای رکوع و سجود و قیام و قعود. این‌که گفتم خلاصه‌ای عامیانه است از نقش متقابل …

یادداشت‌های جنگی ۱۵

دیروز دومین شهید خوئی را که در اثنای جنگ تحمیلی اسرائیل و در کرج به شهادت رسیده بود را بدرقه کردیم تا بهشت. همسایه شد با آن افسر شهید از پدافند پایگاه دوم شکاری تبریز و گلزار مطهر شهدای خوی، آغوش ابدی برای زخمی که از جنگ صهاینه به تنِ ایران تحمیل شد. عصرش بهزاد …

یادداشت‌های جنگی ۱۴

گفت «وقتی جنگ شد، بغداد بودم. داشتم با اهل و عیالم می‌رفتم کربلا که شادانه غدیرمان را آن‌جا برگزار کنیم که خبر حمله، بساط‌مان را به هم ریخت.» راست می‌گفت. جنگ یک‌هوئی و بی‌خبر آمد. داشتیم کِیفِ آمدنِ غدیر را می‌کردیم و لباس نوهامان را گذاشته بودیم بپوشیم در شادانه‌ی غدیر. دغدغه‌مان نحوه‌ی بزرگ برگزار …

یادداشت‌های جنگی ۱۱

شد یازده روز که جنگ دوم تحمیلی، عریان و وحشی، زندگی ما ایرانی‌ها را تکانی داده که از روزمرگی در بیاییم. یعنی که «جنگ» «جهت» جدیدی به زندگی ایرانی‌ها داده است. حساب که می‌کنم می‌بینم ایرانِ «زخمیِ سربلندِ دوران‌ها» هر ۴۰ ۵۰ سال یا به عبارتی هر یکی دو نسل یک‌بار، جنگ را تجربه می‌کند …

یادداشت‌های جنگی ۱۰

امروز که صبح آمد، روزهای جنگ تحمیلی دوم دو رقمی شد. «ده روز» برای جنگی در عصر دیجیتال و هوش مصنوعی و سلاح‌های مخوفِ نرم‌افزار پایه، زمان زیادی است و طراحانش لابد فکر نمی‌کردند کار به این‌جا بکشد و الان این اوضاع فرسایشی، برای شروع کننده‌ی جنگ یک شکست بزرگ است و برای طرفی که …

یادداشت‌های جنگی ۰۹

دیشب حوالی بامداد، آمریکا تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم در فُردو را زد. مجتمعی که زیر پایِشِ ۲۴ ساعته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است و دوربین‌ها و صدی نود و نُهِ بازرس‌های آژانس، مستقیم و غیرمستقیم خط و خبر می‌برند به سرویس‌های امنیتی غرب و اصلا آژانس درست شده که سنگ‌ها را ببندد و سگ‌ها را رها …

یادداشت‌های جنگی ۰۷

اگر تقدیر این بود که برندگان میادین جنگ، صاحبان اسلحه‌های بیش‌تر و قوی‌تر باشند، لابد اشقیای تاریخ از قابیل بگیر تا نمرود و فرعون و جالوت پیروزان بی‌رقیب معرکه‌ها بودند و حتما در این چند هزار سال که از عمر بشر و نبرد حق و باطل می‌گذرد، با ظهور گردن‌کلفتانی مثل آن‌ها که شمردم، حق …