از قضا منی که الان چهل سال بیشتر است حسین، پسرِ علی شرفخانلو شدهام، در سن و سالیم که در کوچه و خیابان برای طفلان و نوجوانانِ ناشناس که اسمم را بلد نباشند، عمو خطاب شوم و ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم همهی آنها که مرا از نزدیک میشناسند میدانند که همهی دوست و …
سه ماه است از جائی به جائی شدهام که مجال از خیلی کارهای ریز و درشتم گرفته شده و دست و دلم از نوشتن دور شده و بین من و کلمه فاصلهای افتاده که در بیست سالِ سابق بیسابقه است. اگر امروز بیست و دوی بهار نبود و روز به سالگرد شهادتت نمیرسید، دور و …
پارسال همین موقع، عزیزِ نزدیکِ جانی پرسید؛ «سال دیگر همین موقع، وقتی ۴۰ را رد کردی، لابد برانگیخته میشوی! بنظرت خدا تو را در چلهی سالهای عمرت به چه رسالتی مبعوث کند که نه سیخ رسالتش بسوزد و نه کبابِ رسولش؟» عزیزِ نزدیکِ جان، برخلاف معمول که مرا دچار سوال سخت و کنش و کرنش …
جوان بودیم. آنقدر که حسابِ این را نداشته باشیم که با پراید اجارهای که معلوم نیست کاربراتور و دلکو و سیم گاز و ترمزش درست کار میکند یا نه و با گواهینامههائی که هنوز جوهر امضایشان خشک نشده، نباید زد به دل جاده و نرفت تا مشهد. اما خب؛ جوان بودیم و جوانی و حساب …
دیروز و پریروز اینجا باد و طوفان بود. انگار که میخواست همهی گرد و غبارِ عالم را بیاورد الک کند روی سر مردم شهر و روی خطوط عمیق نسخ و نستعلیق مزار تو. گرد روی چیزی بنشیند یعنی که خیلی وقت است کسی دست بهش نزده و برای من که هیچبار سنگ مزارِ همیشه تمیزِ …
روز آخر قرن است. سال و قرن دارند باهم عوض میشوند و قضا را امروز مناسبتِ سومی هم دارد برای منی که حسین شرفخانلو باشم ۳۹ ساله از خوی! چند سال پیش در چنین روزی بود که خدا یک علی به علیهای بیشماری که اسمشان مشتق شده از اسم مولایمان آقا مرتضی علی، اضافه کرد …
“برای سلامتی قطبِ عالَمِ امکان حضرتِ امامِ زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و خوشنودی قلب نازنینِ آن حضرت و عرضِ تبریک به مناسبت میلاد پیامبر گرامی اسلام صلوات” این عبارت و مثل اینها، با صوتی رسا و کلماتی که شمرده شمرده ادا میشدند، انگار که هر کلمه سهمی دارد برای ادا شدن و سهم …
سه چهار ماه قبل، روزیکه یکی از دوستان فضای مجازی به بهانهی سالگرد درگذشت مادر شهیدی عزیز، دورهی ختم قرآن گرفت و یک جزءش را داد به من و من در پستوی سالن پذیرش سازمان نشسته بودم و سرم به خواندن خطوط جزء نوزدهم قرآن مشغول بود، مردی باریک اندام و پا به سن گذاشته …
حجاری از جمله مشاغل مرتبط با آرامستان است. از زمانی که من یادم میآید و خیلی خیلی قبلتر از وقتی که سن و سال من قد بدهد، یعنی از هزاران سال قبل به اینطرف، قبور را علامتگذاری میکردهاند که اسم و رسم صاحبانش معلوم باشد و هیچ وسیلهای بهتر و ماندگارتر از سنگ برای نشان …
اصلش این است که تا محک تجربه به میان نیامده باشد، عیار آدمها و جریانها و دستهها معلوم نمیشود. خاصه برای مردمی مثل ما که معمولا دچار پیشداوری و زدن همه با یک چوب و تعمیم دادنها و از جزء به کل رسیدنها هستیم بیآنکه علمِ نتیجه گرفتن و تعمیم دادن را بلد باشیم… . …