تعقیبِ تخصیصِ بودجه‌های عمرانی. فصل دیگری از روزمره‌های یک مدیر روزمره

مثل همیشه که طرحی افتتاح ‌شود و یا آدم ویژه‌ای با جیب‌ پر پول و بودجه میهمان شهر باشد، سؤالات بی‌تمامش شروع می‌شود و مفت‌تر از گوش و مخ ما کجاست که کار بگیرد و جوانب طرح را زیر و رو کند و ته‌ش را ختم به این سؤال همیشه‌گی کند که با افتتاح این طرح چه‌قدر به استان شدن نزدیک شده‌ایم و یا این‌که اگر فلان ریال بدهند و فلان پروژه پا بگیرد، می‌شود به استان شدن‌مان امید داشت یا نه؟
یادم هست یک‌بار که از سؤالات بی‌ربط و باربطش حوصله‌ام سر رفته‌بود، به کنایه گفتمش که جای تعقیب آمار آیند و روندها و تخصیص و عدم تخصیص بودجه‌ها پی یافتن شغلی می‌رفتی بد نبود ها! این‌طوری هم فوق‌لیسانست خاک نمی‌خورد! و هم فکرهای دور و دراز از سرت می‌پرید…
غرض، من بعد شورای اداری‌ای که با حضور جناب استان‌دار در سفر هفته‌ی قبل برگزار شد + و مثل همه‌ی جلسات مشابه رقمی برای طرح‌های نیمه تمام اختصاص یافت و جلسه با سلام وصلوات تمام شد و شب خبرش در اخبار شبانگاهی شبکه‌ی استانی پخش شد، لحظاتی از پخش نگذشته تلفن‌ ما را به زنگ درآورد که: ببخشید! فقط همین یک سؤال؛ می‌دانم بد موقع مزاحم‌تان شده‌ام. ولی به نظر شما، تا شروع فصل سرما، کار احداث تقاطع غیر هم‌سطحی که استان‌دار ام‌روز قول بودجه‌اش را داد تمام می‌شود؟ راستی! کار را از کی شروع می‌کنید!؟ چیزی تا فصل باران و برف نمانده ها!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.