ما همه سرباز توئیم!

آن‌سان که اوضاع کواکب و شوارعِ منتهی به پاستور نشان می‌دهد، این یک ماه و دو سه روز باقی تا انتخابات باید که پر از فراز و نشیب و سختی و فتنه باشد.
خیالی نیست.
ما در کوره‌ی غبارآلودِ فتنه‌ی ۸۸ آن‌قدر آب‌دیده شده‌ایم که بلد باشیم از معرکه‌ای که مهلکه‌ی عالی‌جنابان منحرف و مرتجع خواهد شد به سلامت عبور کنیم.
ام‌شب کسی می‌گفت: اگر شنیدید این شب‌ها خواب به چشمِ ره‌بر نمی‌آید و آسایش بر ایشان حرام شده، باور کنید.
می‌گویم: حضرت آقا!
عمار سردار بود. راه بلد بود. راه نشان دادن بلد بود. شاید گزافه باشد که بگوئیم؛ ما همه عمار توئیم… ولی قبول‌مان کن که سرباز تو باشیم و از تو به یک اشاره باشد و از ما به سر سوی عدو دویدن…
می‌گویم: جان چه قابل است اگر لائق باشد به قدر ذره‌ای در خلق حماسه‌ای که خواسته‌ای به کار آید و فدا شود.
می‌گویم: اینک سر ِ ما؛ بگوی فرمان…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.