خنکای ظهور و گرمای آفتاب تموز

دائم دعا می‌کنیم که دیر نشود دیدارمان با دل‌بر و زودتر بیاید آقائی که آمدنش جهان را گلستان می‌کند و می‌دانیم که آمدن منجی و ظهور حضرت حجت، فقط به شعر و اشک و آه و ندبه نیست و جگر شیر می‌خواهد هم‌راهی امامِ موعود و باید در راه آمدنش سر باخت و جان داد و شمشیر از نیام کشید… .
با طبع لطیفی که رفاه در ما ساخته، با رایحه‌ی خنکای کولر که از خانه شروع می‌شود و در ماشین ادامه دارد و در اثنای کار اداری دوام دارد، با چینی نازکی که مقابل اشعه‌های بی‌رحم افتابِ داغِ رمضان حتمن خواهد شکست، با علم به این‌که اگر آقا بیاید، تازه اول کار است و سیف و شتاء دارد و سختی و جنگ و قتال آن‌هم زیر ظل آفتاب و اگر آقا هم‌این روزها و حتا اگر هم‌این سال‌ها بیاید، تکلیف ما و رمضان و روزهای داغ و قتال و دوری از انواع کولر آبی و گازی با کرام‌الکاتبین است و ادعا داریم به قاعده‌ی هزار خروار و تن‌مان با سختی روزهای داغ تناسب ندارد و باید! فکری به حال این رفاهِ لجام گسیخته که سیه‌ رویمان می‌کند گر محک تجربه آید به میان، بکنیم و گرنه سخت خواهد بود تابِ رکابِ امام را آوردن…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.