و ارزقنی حج بیتک الحرام؛ فی عامی هذا و فی کل عام…

هر بار که دم افطار و هنگامِ زمزمه‌ی زیر لبِ دعای قبل گشودن روزه می‌رسم به آن فقره‌اش که می‌خواهد از خدا که رزقِ حجِ بیت‌الحرامش را روزی‌ کند و یادِ پارسال می‌افتم که چه ذوقی داشتم آن‌وقتی که به این‌جای دعا می‌رسیدم و غرور برم می‌داشت که به اراده‌ی خدا چند ماه دیگر لباس دنیا می‌کَنم و سپید جامه‌ی احرام به تن می‌کُنم – و خدا خواست و این‌چنین شد- حسرتِ دوری ام‌سال از سفر قبله و امید این‌که شاید بار دیگر رمضانی بیاید که دعای مستجابش رزق سفر قبله باشد، افطارم را به اشک می‌اندازد و حسرتی شیرین در جانم می‌اندازد که؛
تا دلِ هرزه‌گرد من رفت به چینِ زلفِ او
زآن سفر دراز خود، عزم وطن نمی‌کند… +

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.