پائیزیه (شماره‌ی دوم)

سوزِ سرمای روح‌فزای پائیز
با لذتِ نشستن دورِ بساطِ آتش
و دوختن نگاه به چین و شکنِ شعله‌های زرد
و قُل قُلِ کتریِ دوده گرفته
و نیوشیدنِ چایِ داغِ تازه دمی که ممزوج و معطر به بوی چوبِ نیم سوخته است…
آری! این‌چنین است پائــــــــیز؛
و این‌همه لذتِ جان‌بخشِ یک‌جا… .

دیدگاه‌ها

  1. هرزه گو

    ph[d t;v ld ;kd odgd ahuv uhard isjd
    این متن بالایی رو در زبان انگلیسی با فونت فارسی نوشتم برو حالشو ببر اگه می تونی
    یا علی

  2. مریم

    پاییز تبریز دیگه شورشو دراورد امروز.سوز سرماش روح فزا نیست.استخوان سوزه
    ولی باز دوسش دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.