تو

حکایت ناتمام و شگفت تو، اسرارنامه‌ی نشانه‌هاست. و تو همیشه‌ی خدا با نشانه‌ها با من حرف زده‌ای و از ردی که در جا به جای زندگی‌ام گذاشتی و می‌گذاری و دلم همیشه‌ی خدا به بودنت قرص است.
در همه‌ی سال‌های زندگی‌ام، عطشی به وسعت میل دانستن و شوق شنیدن از تو نداشته‌ام و همیشه از تو فهمیدن و تو را دیدن و شبیه تو بودن افق پررنگ زندگی‌ام بوده و هست… .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.