تحویل

تحویل سال هیچ خصوصیتی نسبت به ثانیه‌های دیگری که خیلی بی‌خیال و بی‌توجه از کنارشان رد می‌شویم ندارند.
فکر می‌کنم حتا، شاید بوده‌اند لحظات و ثانیه‌هائی که موثرتر از لحظه‌ی آغاز بهارِ تقویمی برای هرکدام‌مان اتفاق افتاده و می‌افتند.
و ما در لحظه‌ی تحویل، در غفلتی جمعی، از مهمی غافل و به ثانیه‌ای پرداخته‌ و می‌پردازیم که هیچ مغناطیس جذبی حولش وجود نداشته و ندارد.
الغرض، توجهی اگر به ثانیه‌های خاص باید داشت که باید داشت، و به مهمی اگر بناست بپردازیم که باید بپردازیم، آن مهم و آن ثانیه، توجهِ نداشته‌مان به قطب عالم امکان و مغناطیسِ اشباع ذرات عالم و آدم است که هزار هزار لایه از غفلت ما، حضور و جذبش را از ما دور و دریغ کرده است…
تحویلی اگر باید، آن لحظه را شاید که دلی به دل‌دارِ دور از دست‌رسش برسد. که ای‌کاش برسد… .
الغرض
“سالِ نو؛ یعنی تو… .”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.