آتشبس، صلح، توقف درگیری و هر عبارت دیگری که بخواهد حالِ الان و امروز صبحِ ما را توصیف کند، جواب خونهای به ناحق ریختهی کودکان و زنان و مردان و دانشمندان و سرداران ایرانیای که در این یازده روز به زمین ریخت نیست.
تجربه نشان داده دشمن شدید، هیچ قابل اعتماد نیست و نباید گذاشت نفس تازه کند برای عربدهی جدید.
دست تک به تکِ رزمندگان اسلام را که روی ماشه و چشم تک به تکشان را که زل زده به انتهای سپاه دشمن را میبوسم که منتظر فرمان از فرمانده، با خشم دندان به هم میسایند که «او چه خواهد فرمود!!!» و کاری با توئیتر و توئیت زدن و توئیت گرفتن ندارند.
در شبی که صبحش را با خبر آتشبس شروع کردیم، دوستی از ساکنین تهران میگفت «دیشب تا صبح چشم به هم نگذاشته» و دوست دیگری شدت حملات دیشب به تهران را طوری شدید دیده بود که میگفت «کل تهران دیشب اشهد خواندهاند از شدت انفجارها»
کار به سیاست ندارم. آدمش هم نیستم. خیری هم در این اختیارها ندیدهام و ندیدهایم. اما دلم قرص است به رهبری که مدیر و مدبر است و «نه دیپلمات که انقلابی است[۱]» و قرص و محکم ایستاده در وسط میدان و یقین دارم اگر همراه امام جامعه بمانیم و دست به ماشه، صبر کنیم، میوهی شیرینش را خواهیم چید.
من مقلد رهبری هستم که فرمانده هم هست و میدان را بلد است و شجاعترین مرد ایرانیِ حال حاضر تمدن بزرگمان است.
با یقین، به همهی دوستانی که از صبح دارم باهاشان حرف میزنم گفتهام که مایوس و دلواپس نباشید و «چون تو را نوح است کشتیبان؛ زطوفان غم مخور»
یادمان نرفته که حضرت روحالله گفته « تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم[۲].»
یعنی که صبر کنید؛ «شاهنامه، آخرش خوش است!»
[۱] رهبر معظم انقلاب. ۱۳۹۱.۱۱.۱۹ (در پاسخ به پیشنهاد مذاکره آمریکائیها)
[۲] امام خمینی ۱۳۶۷.۴.۲۹
