و فرمود:
پسرکم! فراوان به یاد مُردن باش و یاد آنچه با آن می آید و آنچه پس از مُردن روى بدان می نمایى.
تا چون بر تو در آید ساز خویش را آراسته باشى و کمر خود را بسته، و ناگهان نیاید و تو را مغلوب نماید.
و مبادا فریفته شوى که بینى دنیا داران به دنیا دل مىنهند، و بر سر دنیا بر یکدیگر مىجهند.
چه، خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتیهایش برایت گشاده.
همانا دنیا پرستان سگانند عوعو کنان، و درندگانند در پى صید دوان.
برخى را برخى بد آید، و نیرومندشان ناتوان را طعمه خویش نماید، و بزرگشان بر خُرد دست چیرگى گشاید.
دستهاى اشتران پایبند نهاده، و دستهاى دیگر رها و خِرد خود را از دست داده، در کار خویش سرگردان، در چراگاه زیان، در بیابانى دشوار گذر روان، نه شبانى که به کارشان رسد و نه چراننده اى که به چراشان برد.
دنیا به راه کورى شان رانَد و دیده هاشان را از چراغ هدایت بپوشاند.
در بیراهگىاش سرگردان، و فرو شده در نعمت آن. دنیا را پروردگار خود گرفته اند و دنیا با آنان به بازى پرداخته و آنان سرگرم بازى دنیا و آنچه را پس آن است فراموش ساخته…(۱)
======
۱) نامه ی سی و یکم نهج البلاغه. ترجمه حضرت علامه سیدجعفر شهیدی رضوان الله علیه (به اشاره از اینجـــا)