وَ ما بَدَّلوا تَبدیلا…

هربار که تله‌ویزیون تصویر حضور آقا در مزار شهدای هفتم تیر و من بعد آن قدم زدنش را در جوار شهدای بهشت زهرا نشان می‌دهد، هر بار که گذر آقا می‌افتد سمت مزار چمران، هر بار که آقا عبا به دور خود پیچیده و عصا به دست از کنار قبر هم‌رزم شهیدش + می‌گذرد، هر بار که این دو یار دیرینه‌ی روح‌الله به هم می‌رسند، لابد داغ دل آقا تازه می‌شود. لابد دل دریائی‌اش طوفان می‌شود. لابد یاد روزهای سخت جنگ می‌افتد و دوشادوشی‌اش با چمران و یاد پر کشیدن مصطفی و ماندن خودش و وعده‌ی حق خدا که فرمود: و مِنهُم مَن یَنتَظِر و ما بَدَّلوا تَبدیلا… +
کسی چه می‌داند
شاید روزی دوباره
این دو یار دیرینه باز به هم رسیدند + و خدا یک‌ نوبت دیگر لباس رزم و جهاد به این دو پوشاند… .
وعده‌ی حق و سحر و موعد ظفر نزدیک است!
یار با بهار می‌آید و با خیلی از شهیدانِ پا در رکاب، که دوباره باز خواهند گشت تا نصرت حق را شاهد و یاور باشند… .
کاش اما کسی آن نزدیکی‌ها وقتی دل آقا تنگ چمرانش می‌شود آیه بخواند درِ گوشش که:
فاصبِر صبراً جمیلا. اِنّهُم یَرَونَه بعیدا. و نَراهُ قریبا…! +
تا دلِ قرصِ آقا، محکم‌تر شود!

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.