مدینه‌ی فاضله

تجربه‌ی زندگی در بین مردمی که خط مشترکشان عاشقی کردن است و راه‌شان منتهی به کعبه‌ی شش گوشه‌ای که دنیا بر مدار آن می‌چرخد، به یک خط و چند خط روایت از دیده‌های محدود، نمی‌تواند بگنجد.
زیستن در اتمسفری که اکسیژن آن جذبه‌ی عشق حسین است را فقط باید تماشا کرد و بس. و جز تماشا مگر کار دیگری هم می‌توانی بکنی؟
فرصتی که به قدر دو روز و اندی به تو مجال دیدن معجزه‌ی مسیحائی سید شهیدان را داد که در طول آن چند ده کیلومتر نگذاشت کسی تشنه بماند و کسی گرسنگی بکشد و نه حتا کسی نگران جای خواب و امنیت باشد و آن چند ده میلیون مردمی که گردهم مجذوب مرکز دایره، سوی کربلا می‌رفتند، بی‌آنکه هم را بشناسند و حتا اسم هم را بدانند، بی‌تکلف و بی‌دغدغه شب را کنار هم سر به بالین می‌گذاشتند و وقت سحر یاهم برای نافله‌ی شب بیدار می‌شدند و کسی از ان چند ده میلیون دلواپس کوله و موبایل و درهم و دینار ته جیبش نبود… .
کسی چه می‌داند؟ شاید این‌ها، این اتفاق‌ها، این به یک‌باره گشوده شدنِ مرزهای سیاسی، این فرصت حضور برای این بود که حضرت سالار شهیدان، به عالم و آدم نشان دهد که زیر سایه‌ی امام و ذیل عنوانِ ولایت می‌توان برادر بود و باهم بود و فارغ از عنوان و عشیره و نژاد و ملیت، حماسه‌ای آفرید که دنیا را انگشت به دهن بگذارد.
و عجبا از خطوط جغرافیائی که روزگاری دو ملت ایران و عراق را به جان هم انداخت و عجبا از معجزه‌ی مسیحائیِ حسین که آرام و عالم‌گیر، برادران شیعه‌ی ایرانی و عراقی را باز سر یک سفره نشاند.
کسی چه می‌داند؟ شاید این راهپیمائیِ عاشقانه تمرینی برای با سر دویدن به سوی موعود امت‌هاست وقتی که پرده‌ی غیبت کنار رود و امام عصر، عَلم حکومتش را در کوفه به اهتزار درآورد… .

دیدگاه‌ها

  1. بهزاد رزاقی

    سلام بر حسین
    این حسن کیست که عالم همه دیوانه اوست
    همه دیوانه او هستیم
    السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین
    مخلص از ارومیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.