خانه‌ی آقای بازیگر

دی‌روز در ادامه‌ی برنامه‌های بزرگداشتی-مناسبتیِ هفته دولت، بنا بود برویم به زیارت چند خانواده شهید و جانبازِ کارمند.
دیدارهای خوبی که تجدید عهد است با آرمان و اهدافی که روزگاری نه چندان دور، بر سر آن، خیل عظیمی از جوانان این مُلک جان دادند و آن‌هاشان که باقی‌اند، بر سر آن عهد که بستند، هستند.
الغرض در حاشیه‌ی یکی از این دیدارها، وقت خروج از منزل شهید، دری دیدیم که نصفِ بیشترش مانده بود پائین‌تر از سطح فعلیِ معبر و معلوم بود کوچه‌ی قدیمی – در مثلا ۳۰ ۴۰ سال قبل- یکی دو متر گودتر از سطح الانش بوده و معلوم‌تر بود که ۳۰ ۴۰ سال است کسی داخل آن منزل نرفته و ساخت و سازها و تغییر ارتفاع سطح کوچه، درب ورودی خانه را با خود به بالا نکشیده.
پرس و جو که کردیم، کاشف به عمل آمد که خانه‌ متعلق است به یکی از بازیگرانِ قبل انقلاب که ید طولائی در ایفای نقش‌های اول در سینمای فیلمفارسی رژیم طاغوت داشته و از همان سال‌های انقلاب خانه خالی است و کسی حتا از اقوام و خویشان آقای بازیگر هم سراغش نیامده و می‌گفتند مدتی محل زندگی کسی بوده که معلوم نیست از کجا پیدایش شده بود و کی خانه را رها کرد به امان خدا و رفت و الان سال‌هاست که درش تا نصفه مانده زیر خاک و بسته است… .
شاید اگر جناب بازیگر – برخلاف امثال مشایخی و مرحوم داود رشیدی – هنرش را با تعصب بر سر پهلوی‌ها تاخت نمی‌زد و می‌ماند در کنار هموطن‌هایش، اسطوره می‌شد و می‌شد رفت پیِ انجام کارهای خرید و انتقال قانونی خانه و تبدیل آن به خانه-موزه، فرهنگسرا و یا حتا خانه تئاتر و سینمای شهر. اما حیف که جناب بازیگر حُسنِ شهرتی برای خود نگذاشته و شبکه‌های لس‌آنجلسی را به وطنی ارحج داشته و صدایش سال‌هاست که از رادیوهای بیگانه می‌آید.

قضا را در کوچه پشتیِ همان محله، خانه‌ای قدیمی بود متعلق به حضرت آیت الله خوئی -رضوان الله علیه- که وقت مهاجرت به نجف فروخته بودش به یکی از معتمدان بازار و بعد از فوتِ آن حاجی بازاریِ متدین، کسی حواسش به‌ ماندن و نگه داشتنِ خانه نبود و وراث مالکِ بعد از حضرت آیت الله، تفکیکش کردند و هر کدام سهم‌شان را ستادند.
خانه‌ای که زادگاه مرجعی بزرگ با شعاع تاثیر جهانی بود و می‌شد، با حفظ خانه به شکل قدیمی‌اش، جاذبه‌ای به جاذبه‌های دینی-تاریخی شهر افزوذ.

لینک در تلگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.