آیه

گواهی

وَ تلک الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاس وَ لِیَعْلَمَ اللَّه الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِین + و این‌چنین است که خدایت ایام پر از فراز و فرود را بین شما پدید می‌آورد تا اهل ایمان خود را بنمایانند و از میان شما گواهانی برگزیند و این‌چنین است که خدا اهل …

آرمـــــــان‌شهر

رجعت شهیدان، “اگر” نیست! “حتم” است. شهید، شهادت را برگزید تا نهال دین سیرآب شود و روزِ نوروزی که صاحب دین برگردد، عدل خداوندی اقتضا دارد که کمک حالِ امامِ موعود، مردانی آزموده و امتحان پس داده باشند. امروز شهر ما با آن‌چه آن‌ها گذاشتند و رفتند، توفیر زیادی کرده است. آن روزها، این‌همه علم …

تا تو باشی بهشت با من است

تو را باید در روشنی دید در مه‌تاب در شعاع گسترده‌ی آفتاب در افق، هنگامی که روز را روشن می‌کند و در شفق که تیغ نور در جان تاریکی فرو می‌آورد و در فلق که نوید نو شدن است و در ظهر که سایه‌ی همه‌گان کوتاه است و شعاع خورشید، زمین و زمان را مسخر …

قدمِ خیر

از روزی که کار آماده سازی ارتفاعات روستای امیربیگ برای تشییع و تدفین دو پرستوی خونین بال گمنام در سالروز شهادت صدیقه‌ی کبری –سلام‌الله‌علیها- در اردی‌بهشت ۹۰ تمام شد و مراسم به اتمام رسید، کسی از مسئولان و غیرمسئولان آجری روی آجر آنجا که حالا متبرک به حضور مسیحائی دو عاشق گمنام نگذاشته و نمی‌گذراد. …

کار ام‌روز به فردا مگذار

حرف من که نیست خدا خودش نهیبمان داده که؛ هرگز به کاری که قصد انجام آن‌را داری مگو که فردا انجامش خواهم داد… . + و یا بقول خواجه: حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا من چرا عشرت ام‌روز به فردا فکنم

پدافند عامل

سالی یک‌بار بیش‌تر به‌شان مرخصی نمی‌دهند. آن یک‌بار را هم تا بیاید و برسد به ولایتش در آذربایجان دو سه روز تمام باید پشت رول دنده بکشد که مگر بیاید و برسد و خستگی شصت هفتاد ساعت رانندگی از جانش در نرفته دوباره برگردد سر پستش در بندر. آفتابِ سوزانِ آن‌جا چهره‌اش را سوزانده و …

از خدا حیا نمی‌کنیم؟

آن‌قدر که روی لابی‌ها و لابی‌گرهای ریز و درشت و کاربلد و کار نابلد حساب می‌کنیم و کرده‌ایم، روی تأثیر اراده‌ی خدا و قدرتِ بلامنازع و بلاشریکی که دارد حساب نمی‌کنیم و نکرده‌ایم و شرک از این بالاتر که در عالَم، مؤثری غیر خدا را مؤثر بدانیم و روی تأثیرش و برای تأثیرش لابی کنیم؟ …

از اصل، از اسب، از تخت…

یکی دیگر از ویژگی‌های خوبِ آدمی که به قولِ خودش “از تخت” ( ونه از اصل!) افتاده این است که؛ آدم را به دور از شیوه‌های مرسوم و متعارف در عالمِ سیاست و نه با عناوین و تصنعات، که با اسم کوچک و با صمیمیت خطاب می‌کند. و تو انگار کن که از تخت افتادن، …

لَئِن شَکَرتم لاَزیدّنَّکُم

و خدا را شاکریم بابت ثانیه به ثانیه‌ و هر دم و بازدمی که در این سی و پنج سال در اتمسفر مقدس و انقلابیِ جمهوری اسلامی بر ما گذشت و در جانمان رفت که هر نفَسی که فرو می‌رفت مُمِد حیات بود و چون بر می‌آمد؛ مفرّح ذات… . و ز دست و زبانِ …