خشم مگیر! حتا اگر تحملت از آستانهاش فراتر رفته و تحملِ طرفت را نداشته باشی و طرفت هر چه از دهنش در میآمده به ناروا بارت کرده و تو فقط سکوت کردهای. خشم مگیر! حتا اگر چیز دیگری دستگیرت نباشد. خشم مگیر! حتا اگر ذهنت در برابر اتفاقی که به یکهو پیشآمد کرده قفل کرده …
شصت و ششمین سالگرد انعقاد نطفهی پلیدِ خباثتی به نام اسرائیل در ارض مقدس و متبرک قدس، نکبتی است بزرگ برای ابنای بشر و آنها که چون سامری در غیبت موسی، این مجسمهی فساد و تباهی را ساختند و در او دمیدند و به صدائی که از او ساطع است تبرک جستند. شصت و شش …
حضرات پیامِ روشنتر از این میخواهند که عدم دیدار حضرتِ آقا از نمایشگاه کتابی که حضرات در اولین سالِ تکیه بر اریکهی تدبیر فرهنگ و سیاستِ مملکت ساختند و پرداختند و از اشعار شاهین نجفی تا کتابهای ضاله و ممنوعه در آن چیده شد علت داشت و دیدار چند ساعتهی آقا از نمایشگاه توانمندیهای بچههای …
وَ تلک الْأَیَّامُ نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاس وَ لِیَعْلَمَ اللَّه الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنکُمْ شُهَدَاء وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الظَّالِمِین + و اینچنین است که خدایت ایام پر از فراز و فرود را بین شما پدید میآورد تا اهل ایمان خود را بنمایانند و از میان شما گواهانی برگزیند و اینچنین است که خدا اهل …
رجعت شهیدان، “اگر” نیست! “حتم” است. شهید، شهادت را برگزید تا نهال دین سیرآب شود و روزِ نوروزی که صاحب دین برگردد، عدل خداوندی اقتضا دارد که کمک حالِ امامِ موعود، مردانی آزموده و امتحان پس داده باشند. امروز شهر ما با آنچه آنها گذاشتند و رفتند، توفیر زیادی کرده است. آن روزها، اینهمه علم …
تو را باید در روشنی دید در مهتاب در شعاع گستردهی آفتاب در افق، هنگامی که روز را روشن میکند و در شفق که تیغ نور در جان تاریکی فرو میآورد و در فلق که نوید نو شدن است و در ظهر که سایهی همهگان کوتاه است و شعاع خورشید، زمین و زمان را مسخر …
از روزی که کار آماده سازی ارتفاعات روستای امیربیگ برای تشییع و تدفین دو پرستوی خونین بال گمنام در سالروز شهادت صدیقهی کبری –سلاماللهعلیها- در اردیبهشت ۹۰ تمام شد و مراسم به اتمام رسید، کسی از مسئولان و غیرمسئولان آجری روی آجر آنجا که حالا متبرک به حضور مسیحائی دو عاشق گمنام نگذاشته و نمیگذراد. …
حرف من که نیست خدا خودش نهیبمان داده که؛ هرگز به کاری که قصد انجام آنرا داری مگو که فردا انجامش خواهم داد… . + و یا بقول خواجه: حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
سالی یکبار بیشتر بهشان مرخصی نمیدهند. آن یکبار را هم تا بیاید و برسد به ولایتش در آذربایجان دو سه روز تمام باید پشت رول دنده بکشد که مگر بیاید و برسد و خستگی شصت هفتاد ساعت رانندگی از جانش در نرفته دوباره برگردد سر پستش در بندر. آفتابِ سوزانِ آنجا چهرهاش را سوزانده و …
آنقدر که روی لابیها و لابیگرهای ریز و درشت و کاربلد و کار نابلد حساب میکنیم و کردهایم، روی تأثیر ارادهی خدا و قدرتِ بلامنازع و بلاشریکی که دارد حساب نمیکنیم و نکردهایم و شرک از این بالاتر که در عالَم، مؤثری غیر خدا را مؤثر بدانیم و روی تأثیرش و برای تأثیرش لابی کنیم؟ …
