عُمرِ گهواره به بوسیدنِ مُحسن نرسید! قُرعهی چوب به تابوتِ تنِ یار افتاد… +
مگر نمىگوییم که «حتّى تورّم قدماها» اینقدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم. ما هم باید ذکر خدا بگوییم. ما هم باید محبت الهى را در دلمان روزبهروز زیاد کنیم. مگر نمىگوییم که با حال ناتوانى به مسجد رفت، تا حقى را احقاق کند؟ ما هم باید در همهى …
خاصیت طبیعى شهادت، ایجاد برکت و تداوم و گشایش در حرکت به سمت تعالى و کمال است. اینکه خداوند متعال در قرآن شهید را زنده معرفى میکند و در عرف اسلامى و اصطلاح متشرعه به کشتهى راه خدا – شهید یعنى شاهد، ناظر و حاضر – این به این معناست که خون شهید ضایع نخواهد …
نوروز یعنی؛ بوی خوشِ شببوهای به ردیف کاشته شده در امتداد بلوار شبهای خلوت و خنک و قدمزدنهای آرام زیر نور چراغهای زنبوری سبُکی بیبدیل پس از کندن رخت زمستان و نو جامه شدن و نو شدن سیر در لابلای بوتههائی که فقط در فروردین گل میکنند و رایحهی خوش یاس و جشنوارهی شکوفههای رنگ …
کار خدا همیشه روی حساب و کتاب است! گیریم تو نفهمی بیخوابی نصف شبانه و سحرخیزیِ غیر معمولِ سحرانه از چه روست و به چه کارت خواهد آمد؟ صبرت را که به کمک بگیری، خواهی فهمید خدا ساختار سنگین خواب تو را چرا و برای چه کاری مختل کرده بود و خواهی فهمید این اختلال …
الهی! تو را بابت لطف بیمنتهائی که با حلول “جمهوری اسلامی” بر ما و بر دنیا تابیدی، برای ثانیه به ثانیهی لحظههائی که در اتمسفر انقلاب آسمانی امام نفس کشیدهایم، برای تک به تک قربانیهای گلگون کفنی که خون و مال و جان و هست و نیستشان را پذیرفتی و ملت ما را خلعتِ سعادت …
پس از سه سال و اندی جلوس در سریرِ سلطنتی که میراث همکارانی بود که الآن بازنشتهاند و ما چند روز و ماه و سال مستأجر آنیم و و عدم تغییر و تحول در چیدمان اتاق و وسایل و اسباب و ملزومات، از روز تحویل تا یومنا هذا، امروز و به بهانهی نو شدن سال …
جوانِ خوش صدای قاری قرآن را که مأمور است هرشب بعد از نماز، یک صفحه از کتاب کریم را به ترتیل قرائت کند، کشید کنار و سپرد: «از امروز تا بیست روزِ بعد که فاطمیه تمام شود، بعد از قرائت و قبل از اینکه مجلسِ مختصرِ هر شب را تمام کنی، بگو؛ ثوابِ قرائت امشب …
باران بزرگترین و بهترین نعمت بهار است. وقتی که رگبار آن روی زمینِ مُرده شلاقِ بیداری مینوازد و زمینِ افسرده را به تماشای رُستن و شکفتن و سر از خاک برآوردن میبرد. باران تجلی بهار و نمادِ زنده شدن دیگر باره است؛ آن سان که فرمود: وَ اللَّهُ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحیا بِهِ الأَرضَ …
عید که میشود و هوا که نو میشود، روزها و آدمها انگار تازه میشوند. انگار روح برگشته باشد به کالبد بیجانِ جسمی که از ضربهی تازیانهی مرگ، سست و سرد شده باشد و حالا به یُمنِ تپش دوبارهی قلب و جریان دوبارهی زندگی در رگ حیات، گرم شده و خون دویده زیر پوستش. عید که …
