اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُکَ وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُکَ … هنوز شعبان نیامده، دلم هوای تو را کرده. دل ناماندگار بی درمان که شعبان و رمضان و جمادی سرش نمی شود! باید بداند و نمی داند که شعبانیه را کِی باید خواند. هی بهانه ی تو را …
تصور نکنید که من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران به روشنفکری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم. من هم سالهای سال در یکی از دانشکدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام. موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعتها از وقتم …
دعای ورد زبانش این بود: خدایا! راه و رسم بندگی را خودت به مان نشان بده.
“توحید” پسر بچه ی تازه بالغی است که لال است و کر نیست. تا قبل او، انگار می کردم هر لالی لاجرم کر هم باید باشد و کری باعث زبان نگشودن و عدم فهم واژه ها و توانائی ادای کلمات است. قبلا هم که او را دیده بودم هیچ گمان به شنوائی اش نمی بردم. …
حکایت ما و تپه ای که یک هفته ی تمام شده بود تمام زنده گی و دل مشغولی ما و بودنش آن قدر پررنگ بود که توانست حتی مثل منی را برای لااقل چند روز از دور تند و باطلی که روزمره گی می نامیمش خلاص کند هشت قصه شد که نوشتم و خواندید. فی …
تا قبل آن روز که قبل از برادرم رفتم داخل قبری که مقدر بود خانه ی آخرت آن پرستوی بی نشان ِ به وطن بازگشته باشد، تصورم از شهادت و تصویرم از شهید زمین تا آسمان فرق داشت با چیزی که دیدم و برای چند دقیقه لمسش کردم. داخل گوری شدم که از لحظه ی …
برادر من وقتی رفت شانزده ساله بود. نه روز رفتنش وقتی روی پا بند بود و نه روز برگشتش روی دست مردمی که آمده بودند تا بهشت بدرقه اش کنند… وقت رفتنش قامت رعنائی داشت که حسرت هر مادری بود و وقتی برگشت، مشتی استخوان بود که حسرت هر مادر شهیدی که جگرگوشه اش را …
… من از گوشه بیمارستان به آفریقا و شرق زیر سلطه و تمام کشورهای تحت ستم اخطار می کنم که متحد شوید و دست آمریکای جنایتکار را از سرزمین های خود قطع کنید. دست آمریکا و سایر ابرقدرت ها تا مرفق به خون جوانان ما و سایر مردم مظلوم و رزمنده جهان فرو رفته است …
ابراهیم را فرمودی تا بالای آن بلندی رود و مردمان را ندا دهد که حج به جا بیاورند و از هر سو پیاده و سواره، از راه دور و نزدیک به سوى تو آیند… – – – – – – – می گویند دعوت نامه ی دوستان و مهمانان را می نویسی و هر کدام …
یکی از حجاب های بزرگ خود بینی است! که شخص متعلم، خود را به واسطه ی این حجاب مستغنی ببیند و نیازمند به استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهم شیطان است! که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه دارد راضی و قانع کند… – – – – …
