خدائی که عدد برگهای سبز و زرد روی چنار ِ مقابل خانهی هرکداممان را به تفکیک بزرگ و کوچکیاش و عدد عملیات سنتزی که در چرخهی طبیعت انجام داده، میداند و به روز و ساعت و ثانیهی فرو افتادنِ هرکدامشان آگاهتر است و خودش گفته که دانای اسراری است که همه را در کتابی مبین …
خدا نکند انسان به امراض بیدرد مبتلا گردد. مرضهایى که درد دارد انسان را وادار مىکند که در مقام علاج برآید؛ به دکتر و بیمارستان مراجعه کند؛ لیکن مرضى که بیدرد است و احساس نمىشود بسیار خطرناک مىباشد. وقتى انسان خبردار مىگردد که کار از کار گذشته است. مرضهاى روانى اگر درد داشت باز جاى …
سلام ماهِ خدا سلامِ خدا بر روی ماهت ببین کِی تا حالا منتظرت بودیم که بیائی و دلمان به جلایت مصفا شود… هوای ما را که با دست خالی و چشم پر امید و دلِ مطمئن میهمانت شدهایم را داشته باش… .
این حالاتى که شما در کسانى مثل امام رضواناللَّهعلیه در سنین بین هشتاد و نود سالگى مىبینید، ادامهى حالات جوانى ایشان است… بعد از ماه رمضان که انسان ایشان را مىدید، در یک دیدار و ملاقاتى که با مردم حرف مىزدند، آدم به طور محسوس مىفهمید که ایشان در این یک ماه، نورانیتر شدهاند. آدم، …
روزهی روزهای داغِ رمضانِ گرم از راه خواهد رسید. سفرهی میهمانی گسترده خواهد شد و تنفس در اتمسفر ِ ماهِ خدا، مساویِ تسبیح خواهد شد… رحمتِ خدا باز خواهد تراوید و به وسعت عالَم خواهد رسید و خدا درهای بهشت را گشودهتر خواهد پسندید و ابواب قهر و غضب و شدت و عذاب را و …
الهی؛ در این واپسین روزهای مهمانی و در این نفسهای آخر متبرک به نسیم انس رمضان بندهی بیمقدار تو که نه طاعت به سلامت به جا آورده و نه آنسان که بایسته بود حق رمضانت را ادا کرده و نه به شایستگی دامن از خرمن رمضان پر کرده… از تو که رحمان و رحیمی و …
الهی؛ تو را به شرف قدس و شراقت مسجدالاقصی و برکتی که در حول آن قرار دادهای ما را اسباب برچیدن فساد قوم یهود از ارض مقدس فلسطین قرار بده. آنسان که در کتاب مبین و محکمت فرمودی: فَإِذا جاءَ وَعدُ أولاهُما بَعَثنا عَلَیکُم عِبادًا لَنا أُولی بَأسٍ شَدیدٍ فَجاسوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعدًا …
الهی؛ بهزعم عاطل و عقل ناقص من تداوم دامنهی لرزهها و پسلرزههائی که این چند روزه، یک سرش در اهر و ورزقان است و سر دیگر تکانهای خفیفش در شهر ما یعنی اینکه مائی که بندهایم و باید هر از گاهی تلنگری بخوریم و به خود آئیم و متوجه پیرامون شویم، هنوز به خود نامدهایم …
الهی؛ من نه آن رندم که ترک ساقی و ساغر کنم! مدعی داند که من این کارها کمتر کنم. الهی؛ درست که رخت رمضانت کمکم و نرمنرم دارد جمع میشود و هنوز نرفته، دلتنگی رفتنش بغض ما را گرفته اما شمیم رحمتی که در رمضان گستردهای چنان در شامهی جانمان رسوب کرده که سخت بشود …
الهی؛ زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام بادهی گلگون خراب کن…