ذکر

میان عاشق و معشوق، هیچ فاصله نیست…

می‌گفت: از روزی که حسین حجش را نیمه کاره‌اش وانهاد و با هرچه و هر کس که داشت راهی ابتلاء عظیم شد، خیلی‌ها آمدند حسین را از شتابی که داشت بازدارند؛ یکی با پیش‌نهاد سفر به سرزمینِ بی‌خطر یمن و یکی با گزینه‌ی کوچ به ایران و و آن دیگری که شیعه بود و از …

کس نمی‌داند عروسی یا عزا دارد حسین

می‌گفت: اهالی یمن، از به‌ترین پارچه‌ای که داشتند لباسی برازنده دوختند و با پیش‌کشی‌های بسیار آوردند به محضر رسول خدا و حضرت آن پیرهن کم نظیر را همان‌جا هدیه کردند به حسین. می‌گفت: پیراهن تبرکیِ پیامبر آن‌قدر برای حسین عزیز بود که پنجاه و چند سال آن‌را نگه دارد و نو نگه دارد تا برساندش …

باید که جمله جان شوی

می‌گفت: کس را راه به مقام بندگی و عبودیت محض نیست الا به این‌که راهش از شاه‌راه حضرت شاه شهیدان عبور کند و زلفش به زلف ابی‌عبدالله گره خورد. می‌گفت: هم‌این است که حسین بن علی را “ابی‌عبدالله” -پدرِ بنده‌ی خدا- نامیده‌اند. می‌گفت: سر سلسله‌ی عبادِ مخلصِ خدا، حضرت ثارالله است و باید برای به …

دریا

می‌گفت: قصه‌ی محبت حسین مثل دریاست؛ برزگ و عمیق و جاری. و پاک کننده‌ی هر نجاستی. – حتا هر قدر که بزرگ باشد- هر خشک و تری که در آن وارد شود، بین بزرگیش گم می‌شود و دریا می‌شود و دریا هنوز و هم‌چنان دریاست که دریاست. می‌گفت هر نجاستی هم که در روحت نشسته …

روزی تو خواهی آمد!

برف بارید در دور از انتظارترین ماه سال. بس که بر خلاف شهرتِ اقلیمِ آذربایجان و شهر ما، در این سال‌ها بارش رحمت سپید الاهی تا دی و بهمن به تأخیر می‌افتاد و این همه بار دیر باریدنش، دیگر خیال همه‌مان را از سرمای قبلِ آذر و آبان آسوده بود و ناامید کرده بود. مگر …

ساده مثل سلام

گفت: “زیبائی” در دل “سادگی” نهفته است یعنی تلاش کن که از پیچیدگی بپرهیزی و صاف باشی عین آئینه و ساده باشی عین پیراهنِ یک دست سفیدی که حتا یک لک رویش نیفتاده است. و گفت: درد دل‌های آدم‌های ساده، سوزی دارد که هیچ افزونه‌ای قادر به خلق آن نیست و جز به آن لحن …

صبر

صبر سخت‌ترین عنصر انتظار است. و این وقتی شیرین می‌شود که در ناامیدانه‌ترین لحظه، بارقه‌ی رحمتی سوسو کند و بفهمی که تمام سختی‌ها و شدت‌ها و بلایا، از چشمِ کسی که باید، دور نبوده است. وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَ‌ىٰ… .+

رفتن و رسیدن

می‌گفت: گاهی میان راه، به‌ترین انتخاب ایستادن و یا حتا نشستن و نفس چاق کردن است و نگاهِ دوباره به راهی که پیموده‌ای و آن‌چه که از راهت باقیست. و فکر کردن به این‌که؛ رفتن، رسیدن است. یعنی؛ مهم، قدم برداشتن است و قدم در جای درست گذاشتن. همین.

سوخت

و فرمود: اسباب سوختن خلوص است و جز با آتش‌زنه‌ی اخلاص آتش در خرمن عاشق نمی‌افتد و نمی‌سوزد و نمی‌شوزاند. الغرض اگر این‌ را فراهم نکنی و نداشته باشی‌اش هر سهمی و هر تقدیری برایت مقدر است الا سوختن و ذوب شدن و رسیدن.

شکرانه

کسالت هرچند مختصر آقا تلنگری بود برای اهل نظر که قدر نعمت نفس گرم ایشان را به یاد بیاورند. که فرمود: «نعمتانِ مفقودتان؛ الصحّه و الامان» که متوجه این نکته شویم که وجودِ مغتنمِ پیرِ مرادمان امان و امنیت است و راحت‌مان از صدقه سر اوست. که شکر نعمت بودنش را به یاد و به …